نوآوری در محصولات و خدمات امری الزامی است. اما نوآوری در مدل کسبکار میتواند مزایایی درازمدت برای شرکتها و کسبوکارهای مختلف به همراه داشته باشد. در عصر برهمزنندگی، نوآوری در کسبوکار میتواند به بزرگترین مزیت رقابتی برای شرکتها و کسبوکارها تبدیل شود.
طی ۵۰ سال گذشته، متوسط عمر مدل کسبوکار برای شرکتها و صنایع مختلف از میانگین ۱۵ سال به کمتر از ۵ سال کاهش پیدا کردهاست. به همین خاطر است که نوآوری در مدل کسبوکار جزو الزامات سازمانها، شرکتها و صنایع محسوب میشود. آنها که به دنبال رشد هستند باید مدل کسبوکارشان را با ترفندهای مختلف نوآورانه مدام بهروز کنند.
نوآوری در مدل کسبوکار چه معنایی دارد؟
نوآوری در مدل کسبوکار در حقیقت نوعی هنر است. کسانی که به این هنر مجهز شدهاند میتوانند در شرکت خود ارزشآفرینی کنند. آنها این کار را به کمک محرکها و مشوقهایی انجام میدهند که در مدل کسبوکارشان میگنجانند. به این ترتیب آنها نه تنها کسبوکار خود بلکه حتی ارزشها و رویکرد مشتریشان را هم متحول میکنند.
تغییراتی که به کمک نوآوری، در کسبکارها ایجاد میشود همه فرایندها را در آن کسبوکار عوض میکند، از محصولات و خدمات گرفته تا درآمد شرکت، همگی در مسیر تحول و نوآوری در مدل کسبوکار، متحول خواهند شد. البته نکته اینجاست که در مسیر نوآوری در مدل کسبوکار، هدف و تمرکز اصلی بر تغییراتی است که به مزیت رقابتی آن شرکت بیفزاید و ارزشی به ارزشهایش اضافه کند تا جاییکه شرکت بتواند سود و درآمد بیشتری به دست آورد.
به صورت کلی وقتی از نوآوری در مدل کسبوکار سخن میگوییم، در مورد این مقولات بازاندیشی میکنیم:
- کجای زنجیره ارزش، ایفای نقش کنیم؟
- چه مدل هزینهای را در نظر بگیریم که بیشترین بازگشت سرمایه را به همراه داشته باشد؟
- چه تواناییها و ساختار سازمانی برای موفقیت، ضرورت دارد؟
البته پیش از اقدام به نوآوری در مدل کسبوکار، باید چند پرسش را با خودمان مطرح کنیم. این پرسشها، ظرفیت شرکت را برای نوآوری افزایش میدهد. (برای آشنایی با این پنج پرسش اصلی، اینجا کلیک کنید.)
نوآوری در مدل کسبوکار، امری حیاتی در مسیر تحول کسبوکار است و تحول کسبوکار در دنیای امروزی، امری ضروری برای دست یافتن به سود بیشتر خواهد بود.
بررسیها نشان میدهد نوآوری در مدل کسبوکار امری یکسان نیست که بتوان برای آن نسخهای واحد پیچید. اما رویکردهایی وجود دارد که در مسیر نوآوری در مدل کسبوکار، یکسان است و همه میتوانند از آنها بهرهمند شوند.و این رویکردها از این قرارند:
۱. رویکرد ابداع مجدد: با این رویکرد قرار است چالشهای اصلی و بنیادین در صنعت، برطرف شوند. برای مثال قوانین جدیدی در نظر گرفته میشود که میتواند به مرور بستری برای رشد بیشتر فراهم کند. به این ترتیب برخی موارد از نو، ابداع میشوند.
۲. رویکرد تطبیقدهنده: در این رویکرد، تلاش بیشتری برای برهمزنندگی میشود. نوآوران با چنین رویکردی باید موتور نوآوری متناسب با صنعت و کسبوکار خودشان بسازند و آن را کانون کسبوکارشان قرار دهند.
۳. رویکرد تکرو: چنین رویکردی به کسبوکار شبیه به رویکرد استارتاپهایی است که میخواهند دست به تحولات بزرگ و انقلابی در صنعت و کارشان بزنند. آنها استانداردهایی جدید خلق میکنند و به این ترتیب خودشان باری خودشان مزیت رقابتی به وجود میآورند.
۴. رویکرد ماجراجو: این رویکرد هم همانطور که از نامش پیداست، صاحبان کسبوکار را به اکتشاف و ماجراجویی دعوت میکنند. با چنین رویکردی، شرکتهای دست به آزمون و خطا میزنند تا بالاخره مسیر موفقیت در بازار را پیدا کنند.
نوآوری در مدل کسبوکار میتواند با هر یک از این رویکردها انجام شود. اما در نهایت شرکتها و کسبوکارها باید مسیر خودشان را برای نوآوری در مدل کسبوکار پیدا کنند. این نوآوری میتواند عصایی جادویی باشد که هر ناممکنی را در آن کسبوکار به امری ممکن بدل سازد.
البته لازم است شرکتها برای اجرای موفق نوآوری در مدل کسبوکار، از کارشناسان امر نوآوری مشاوره بگیرند و با دانش و آگاهی کافی در این مسیر قدم بردارند تا به موفقیت برسند.