کمتر صنعتی به اندازه صنعت بیمه روی تبلیغات هزینه میکند. بررسیها نشان میدهد این صنعت در آمریکا بیش از ۷.۸ میلیارد دلار در سال صرف تبلیغات میکند. به این ترتیب ۳ درصد از تبلیغات در آمریکا متعلق به صنعت بیمه است.
آن دسته از بیمهگرانی که هنوز با سیستمهای موروثی در این صنعت کار میکنند، تمام همت خود را روی بازاریابی گذاشتهاند. تبلیغات تنها یکی از بازوهای بازاریابی به شمار میآید. برخی از بیمهگران فقط روی تبلیغات تمرکز میکنند و نتیجه این میشود که مشتریانی نامتناسب با کسبوکار خود را جذب میکنند. این یعنی هزینه و تلاش زیادی میکنند که بیحاصل میماند.
بازاریابی در چین بازاری همان چیزی است که میتواند به محصولات ارزش بدهد و به نوعی زنجیره ارزش ایجاد کند. در سیستمهای موروثی، بار بازاریابی بر دوش نمایندههای بیمه است. آنها محصولات را به مشتریان معرفی میکنند. یعنی نمایندگان بیمه به نوعی کانال توزیع به شمار میآیند. در مدلهای سنتی، نمایندگان بیمه مسئولیت ارتباط با مشتریان برای بازاریابی را بر عهده دارند.
اما این مدل سنتی، مشکلاتی دارد. نخست اینکه نمایندگان بیمه خودشان به نوعی صاحبان کسبوکار هستند پس نمیتوانند تمام وقت خود را صرف بازاریابی کنند. کارهای دیگری هم وجود دارد که آنها مسئولیت رسیدگی به آنها را بر عهده دارند. بازاریابی فقط وقت آنها را بیش از حد میگیرد و مانع بهرهوری آنها میشود.
لازم است که کار بازاریابی را به کسانی واگذار کنید که در این زمینه تخصص دارند. آنها به عنوان کارشناس بازاریابی در این عرصه مشغول به کار خواهند شد و نمایندگان بیمه هم کار خودشان را در جایگاهی که قرار دارند، پیش میبرند. از این طریق میتوان فرصتهای جدیدی را هم فراهم کرد.
تبلیغات صرفا سر و صدا میکند و کاری پرزرق و برق را به مشتری نشان میدهد. اما برندها در حالیکه با تبلیغات، نام برند خود را بر سر زبانها میاندازند، باید انتظارات مشتری را هم برآورده کنند. در واقع آنها باید همانقدر که بودجه صرف تبلیغات کردهاند، بودجهای را هم به بهبود کیفیت محصولات خود ارائه دهند تا تجربه مشتری در شرکتشان ارتقا پیدا کند.
بیمهگرانی که میتوانند استراتژیهایی مناسب را در پیش بگیرند، محصولاتی برجسته را به مشتریان خود ارائه خواهند کرد. آنها با همان محصولات در میان مشتریان خود شناخته خواهند شد و میتوانند امید داشته باشند که مشتریان همیشه نام برندشان را به یاد خواهند داشت. در ضمن نام برندشان به محصولی با کیفیت و تجربهای مطلوب در مشتری پیوند خوردهاست و این امری ضروری در کسبوکار است.
بررسیها نشان میدهد آن دسته از کسبوکارهایی که نمیتوانند نیازهای مشتری را برآورده کنند اغلب به عنوان برندی بدنام در ذهن مشتری ماندگار خواهند شد. پاک کردن تجربهای نامطلوب از ذهن مشتری هم امری بسیار دشوار است.
نوع خاصی از بازاریابی وجود دارد که به آن بازاریابی عملکردی میگویند. در این شکل از بازاریابی، مشتری با دستاوردهای بیمه و محصولات بیمهای آشنا میشود. بررسیها نشان میدهد در دنیای امروزی، مشتریان معمولا از این نوع بازاریابی استقبال میکنند. در واقع از این طریق به مشتری فرصت داده میشود تا انتظارات خود را مطرح کند و پس از کسب تجربهای مطلوب، به مشتری دائمی در آن کسبوکار تبدیل خواهد شد.
این روزها که دنیا، دنیای دیجیتال است، بازاریابیهای آنلاین هم وجود دارد که تنها با یک کلیک ساده، پای مشتری را به سایت شرکت بیمهای باز میکند. اما نکته اینجاست که مشتری پس از ورود به سایت باید تجربهای مطلوب کسب کند تا به عنوان مشتری وفادار باقی بماند.
بیمهگران تکیه زیادی روی تبلیغات دارند. اما آنچه باید به صورت ویژه روی آن تمرکز کنند انواع بازاریابی است. تبلیغات فقط بخشی از کار بازاریابی را برایشان پیش میبرد. برای اینکه عملکرد موفقی در بازار بیمه داشته باشند، باید پا را از تبلیغات فراتر بگذارند و وارد دنیای بزرگ بازاریابی شوند.