علی صلاحی‌نژاد، مدیر عامل هلدینگ سرآمد از آینده صنعت بیمه در ایران می‌گوید

اگر بیمه با نیاز مردم پیشرفت نکند، شکست می‌خورد!

به عقیده صلاحی‌نژاد وقتی صحبت از دیجیتال در صنعت می‌شود، ابتدا باید فرهنگ آن را ایجاد کرد. «اگر بتوانیم در صنعت بیمه، فرهنگ دیجیتال را در ساختار آن جا بیندازیم، شاید یکی از بزرگ‌ترین کارها در صنعت بیمه اتفاق بیفتد. لازمه این کار تغییر است. اولین تغییر هم تغییر افراد است، به این ترتیب که نگاه آن‌ها را تغییر داد و افراد سنتی را به سمت تفکر دیجیتال کشاند.»
06 دی 1400
شناسه : 433
منبع:
زمان مطالعه: 10 دقیقه
به عقیده صلاحی‌نژاد وقتی صحبت از دیجیتال در صنعت می‌شود، ابتدا باید فرهنگ آن را ایجاد کرد. «اگر بتوانیم در صنعت بیمه، فرهنگ دیجیتال را در ساختار آن جا بیندازیم، شاید یکی از بزرگ‌ترین کارها در صنعت بیمه اتفاق بیفتد. لازمه این کار تغییر است. اولین تغییر هم تغییر افراد است، به این ترتیب که نگاه آن‌ها را تغییر داد و افراد سنتی را به سمت تفکر دیجیتال کشاند.»

مدیران سنتی باید نگاه خود را به صنعت بیمه تغییر دهند؛ علی صلاحی‌نژاد، مدیرعامل هلدینگ «سرآمد» در گفت‌وگو با اینشورتک از نگاه دیجیتال می‌گوید و از نقش فناوری‌های نوین در آینده صنعت بیمه. او اگرچه به آینده این صنعت امیدوار است اما معتقد است که مدیران رده‌‏بالا، عمدتاً از افراد سنتی هستند و بیشتر «حرف‌های زیبا»ی دیجیتالی می‌زنند. صلاحی‌نژاد در کنار شکاف دیجیتال از فقر منابع انسانی می‌گوید که 30 شرکت در این حوزه شکل گرفته و ادبیات همه شرکت‌ها بیمه‌داری است، ولی به دلایل خاصی نتوانسته‌‏ایم افراد را پرورش بدهیم. مدیر عامل هلدینگ سرآمد در گفت و گو با «رسانه اینشورتک« تاکید کرد اگر صنعت بیمه نتواند متناسب با صنایع دیگر و سطح زندگی مردم پیشرفت کند، محکوم به شکست خواهد بود.

 

شما به‌عنوان یک مدیر باسابقه در صنعت بیمه، جایگاه این صنعت را در کشور چگونه ارزیابی می‏کنید؟ به ویژه جایگاه بخش‌خصوصی را در این صنعت چگونه می‌بینید؟

از زمانی که وارد صنعت بیمه شدم، یکی از دغدغه‌هایم به‌عنوان کارشناس صنعت بیمه، نبود بنگاه‌های خصوصی در این صنعت بود. این بنگاه‌ها از سال 82 وارد بیمه‌ها شدند. در زمان ورود بخش خصوصی به صنعت بیمه، متأسفانه بیمه‌های ما به لحاظ ابزارهای فناوری اطلاعات، جایگاه خاصی در کشور نداشت و تقریباً به شکل سنتی عمل می‌شد. تمام عملیات بیمه‌گری اعم از عملیات فنی بیمه و مالی آن سنتی بود و امروز پس از 20 سال اگر بخواهیم متناسب با ابزارهای فنی و مالی که در کشور داریم مقایسه کنیم، رشد صنعت بیمه بسیار خوب بوده است، به ویژه آنکه چند شرکت خصوصی بیمه فعالیت‌های خیلی خوبی انجام داده‌اند. شاید ابزارها در دهه 80 خیلی متفاوت بود؛ ولی امروز در خصوص ابزارهای دیجیتال بحث می‌شود و امیدوارم ادبیات دیجیتال شدن در صنعت بیمه هم تبدیل به فرهنگ شود. وقتی صحبت از دیجیتال در صنعت می‌شود، ابتدا باید فرهنگ آن را ایجاد کرد. اگر بتوانیم در صنعت بیمه، فرهنگ دیجیتال را در ساختار آن جا بیندازیم، شاید یکی از بزرگ‌ترین کارها در صنعت بیمه اتفاق بیفتد. لازمه این کار تغییر است. اولین تغییر هم تغییر افراد است، به این ترتیب که نگاه آن‌ها را تغییر داد و افراد سنتی را به سمت تفکر دیجیتال کشاند. البته این کار بسیار سخت است. هرچند با وجود جوان‌هایی که در صنعت هستند، امید می‌رود که صنعت رشد پیدا کند؛ ولی متأسفانه مدیران رده‌‏بالا، عمدتاً از افراد سنتی هستند و بیشتر «حرف‌های زیبا»ی دیجیتالی می‌زنند.

یعنی تفکر سنتی مانع اصلی در تحول صنعت بیمه است؟

این مدیران بیشتر حرف دیجیتالی شدن را می‌زنند، در عمل خیلی اتفاق خاصی به لحاظ دیجیتال در صنعت بیمه رخ نداده است. کار زیادی باید در این حوزه انجام شود. به نظر من با وجود جوان‌هایی که الآن وارد صنعت بیمه شده‏اند و این تربیت، اقدامات و سرمایه‌گذاری‌هایی که از دهه 80 در شرکت‌های مختلف انجام شده، مباحث دیجیتالی در صنعت بیمه یا حداقل فرهنگ آن شکل خواهد گرفت. یکی از اقداماتی را که در صنعت بیمه انجام شده و پیشتاز است بیمه سامان ترتیب داده است. این شرکت در یکی، دو سال گذشته، اقدامات خوبی در بحث دیجیتال انجام داد و حتی ساختارهای سازمانی خودش را به سمت دیجیتالی شدن هدایت کرد. در واقع مأموریت خود را در تکمیل زنجیره صنعت بیمه به خوبی شکل می‌دهد. با تشکیل شرکت‌های مختلفی همچون پلنت که در زنجیره صنعت بیمه می‌تواند بسیار ارزش ‏آفرین باشد، اقدامات بسیار خوبی صورت گرفت. امیدواریم که پلنت بتواند از بستری که در صنعت بیمه وجود دارد استفاده کند و ظرفیت‌های بالقوه‌ای که در این صنعت وجود دارد، بالفعل شود.

مهم‌ترین نیاز این صنعت چیست؟

صنعت بیمه به ابزارهای دیجیتالی نیاز دارد و پیشتازی فناوری آی‏تی در صنعت برای اهالی صنعت بسیار مطلوب است؛ اما متأسفانه باید بگوییم که برخی از همکاران من که بیشتر سنتی فکر می‌کنند، شاید از ظرفیتی که در کشور به واسطه پلنت ایجاد شده، به دلیل سیاست‌های داخلی صنعت و سیاست‌های داخلی شرکت‌های خودشان، استفاده نکرده‌اند. من به تمام همکاران خودم در شرکت‌های مختلف توصیه می‌کنم از ظرفیتی که الآن ایجاد شده و می‌تواند برای زنجیره صنعت بیمه ارزش‏ آفرین باشد، استفاده کنند. خیلی از شرکت‌ها به این دلیل که پلنت را جزئی از سامان می‌دانند، ممکن است کمی جبهه بگیرند؛ ولی توصیه من به دوستان در صنعت بیمه این است که در این زنجیره، حداقل توجه خاصی به بحث دیجیتال داشته باشند.

بخش خصوصی از اوایل دهه 80 وارد صنعت بیمه شده، با این حال آنچه ما در مصاحبه و مواجهه با مدیران میشنویم، عموماً ساختار این صنعت را قبول ندارند و میگویند که حتی از صنایع دیگر کشور با همین سوابق عقبتر است. شما این تفکر را قبول دارید؟

من خیلی با این دیدگاه موافق نیستم. علت آن هم این است که اتفاقاً صنعت بیمه حداقل در دهه 80 نسبت به صنایع دیگر اقدامات خوبی انجام داده است؛ ولی به این نکته در کشور توجه کنید که ما تا قبل از دهه 80 در صنعت بیمه 4 شرکت بزرگ ایران، آسیا، دانا و البرز را داشتیم؛ اما الآن بیش از 30 شرکت بیمه در کشور وجود دارد. در آن زمان کل پرتفوی کشور ما دست 4 شرکت بود و در حال حاضر، فعالیت شرکت‌های خصوصی باعث شده که حداقل بخش عمده‌ای از مردم نگاه متفاوتی نسبت به صنعت بیمه داشته باشند؛ ضمن اینکه حجم پرتفوی کشور افزایش یافته است. اکنون بخش عمده‌ای از بیمه‌های زندگی در اختیار شرکت‌های سامان، پاسارگاد و کارآفرین است؛ بنابراین نقش شرکت‌های جدید مؤثر بوده است. از این طریق بستری را برای کشور ایجاد کرده‌ایم تا مردم به جای اینکه بیمه را هزینه بدانند، آن را سرمایه تلقی کنند. نگاه مردم نسبت به بیمه متفاوت شده است، گرچه هنوز خیلی فاصله داریم و ضریب نفوذ بیمه نسبت به سایر کشورها بسیار پایین است، ولی همین میزان تغییرات ناشی از نقش شرکت‌های جدید بوده که از دهه 80 وارد صنعت بیمه شده‌اند.

البته باید در کنار این پیشرفت‌ها بپذیریم که صنعت بیمه به شدت با فقر منابع انسانی روبه‌رو است. 30 شرکت شکل گرفته و ادبیات همه شرکت‌ها بیمه‌داری است، ولی به دلایل خاصی نتوانسته‏ایم افراد را پرورش بدهیم. ما در صنعت بیمه ابزار یا تجهیزات خاصی نداریم. سرمایه‌های ما در صنعت بیمه عمدتاً سرمایه انسانی است؛ یعنی اگر نتوانسته باشیم نیروی انسانی را خوب تربیت کنیم، به همان اندازه هم قطعاً ضرر خواهیم کرد چراکه در این صورت بیمه نمی‌تواند رشد کند. وقتی در حوزه منابع انسانی رشد نکرده‌‏ایم، آنچه رخ داده در درون بوده است. متأسفانه به دلیل تحریم‌هایی که وجود داشته، ارتباطات آموزشی ما با خارج از کشور قطع شده است. نمی‌توانیم منابع خارجی داشته باشیم؛ نمی‌توانیم از کلاس‌های خارجی استفاده کنیم. آنچه که الآن رخ داده از توان داخلی صنعت است؛ یعنی اگر شرکت‌ها را رصد کنیم، مدیران بسیار موفق را می‌بینیم. حتی استانداردها و صورت‌های مالی که تهیه می‌شود، خیلی با دنیا فاصله ندارد.

ممکن است که مشکلاتی وجود داشته باشد و آن هم ناشی از این است که ما درست آموزش ندیده‏ایم، اما باید در نظر داشت که ارتباطمان با دنیا قطع است. نه‏تنها در صنعت بیمه بلکه در تمام صنایع می‌توانیم این مسئله را ببینیم. با این وجود می‌توان ادعا کرد که صنعت بیمه ما به لحاظ ساختاری رشد بسیار خوبی داشته است. به‌رغم تحریم‌ها و وضعیت اقتصادی مردم که در دو، سه سال اخیر خیلی افت کرده است، پرتفوی بیمه چندان تحت تأثیر قرار نگرفته؛ حتی به لحاظ تعداد هم خیلی تحت تأثیر بوده است. این نکته نشانگر آن است که به هر حال یک توانمندی در صنعت بیمه ایجاد شده و این توانمندی ناشی از تربیت افراد است.

در این صنعت مدیر و نیروی انسانی زیادی میبینیم که از نظر تئوری راجع به تحول دیجیتال، مدلهای نوین و نوآوری صحبت میکنند و بسیار هم خوب این کار را انجام میدهند؛ اما چرا در عمل هنوز در حوزه منابع انسانی مشکل داریم؟ دلیل این‏همه جابه‌جایی در صنعت بیمه چیست؟

 جابه‌جایی‌ها عمدتاً برمی‌گردد به شرکت‌های بیمه. شرکت‌های بیمه عمدتاً به صورت خصولتی شکل گرفته‌اند. متأسفانه نهادهای دولتی در این شرکت‌ها کرسی‌های مدیریتی دارند و سیاست‌هایشان به راحتی بر اساس سیاست‌ها و نگاه دولت‌مردان تغییر می‌کند. ثبات و عدم ثبات در شرکت‌های بیمه عمدتاً برمی‌گردد به دولت‌مردان. این مسئله به صنعت بیمه صدمه می‌زند به این دلیل که جابه‌جایی مدیران در بیمه عدم اطمینان ایجاد می‌کند و این عدم اطمینان حتماً به صنعت بیمه ضربه خواهد زد.

پس دلیل آن را بیشتر تغییرات سیاسی میدانید؟

 بله، ببینید ثبات مدیریتی در بیمه‌های خصوصی مثل سامان و پاسارگاد خیلی مناسب است چراکه متأثر از مسائل سیاسی نیستند؛ بنابراین در شرکت‌هایی که نقش دولت در آن‌ها کمرنگ است یا نقشی ندارد، ثبات مدیریتیِ خیلی خوبی دیده می‌شود. انصافاً شرکت‌های خیلی خوبی هم هستند. شرکت کارآفرین در سال گذشته دچار تلاطم شد، چراکه نهادهای دولتی آمدند، سهام‌دار شدند و کرسی گرفتند. همین موضوع شرکت را به تلاطم انداخت که البته به سرانجام خیلی خوبی رسید؛ ولی به هر حال شرکت را دچار یک سکته می‌کند. شرکتی که به فروش و مشتری‌هایش که شامل بیمه‌گذار و زیان‏دیده‌ها هستند، اطمینان دارد، دچار ناامنی می‌شود و شرکت تحت تأثیر قرار می‌گیرد. بعضی از شرکت‌ها متعلق به یک بانک است؛ یعنی یک مجموعه بانکی آن را تأسیس کرده و خودبیمه‌گری شکل گرفته است. شاید در بخش خصوصی نقش نهاد ناظر برای سهام‌دارهای شرکت‌ها خیلی مهم باشد. گرچه آیین‌نامه‌هایی نوشته شده است؛ ولی ما در کشورمان خیلی خوب بلد هستیم این آیین‌نامه‌ها را دور بزنیم. کرسی‌های مدیریتی را جابه‌جا می‌کنیم، وکالت می‌دهیم و داستان‌هایی که می‌دانید در کشور شکل می‌گیرد و مدیریت شرکت را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در نتیجه امروز می‌بینیم که ناامنی مدیریتی در صنعت بیمه شکل گرفته است.

یعنی از نظر منابع انسانی به‏جز ضعفی که در دانش وجود دارد، شرایط فعلی را مناسب میدانید؟

با تمام محدودیت‌هایی که در کشور ما وجود دارد، رشد خوبی داشته‏ایم. جالب است که بدانید هنوز دانشگاه‌های ما دکترای رشته مدیریت بیمه را ندارند؛ یعنی توان تدریس دکتری رشته‌های مدیریت بیمه را نداریم. فقط یکی، دوتا دانشگاه هستند که می‌توانند در آمار رشته «اکچوئری» فوق لیسانس به بالا بپذیرند. هنوز استادانی نداریم که بخواهند در حوزه بیمه‌ها، چه به لحاظ فنی، چه به لحاظ محاسباتی و چه به لحاظ فروش، تعدادی را در کشور آموزش و پرورش بدهند و این‌ها برای کار وارد شرکت‌ها شوند. به تازگی تعداد اندکی اکچوئرهای رسمی در کشور شکل گرفته است، آن هم طبق آیین‌نامه شرکت تعدادشان محدود است و به نظر من هنوز شکل درستی پیدا نکرده است؛ ولی همین میزان اندک هم پیشرفت قابل ملاحظه‌ای است.

جایگاه صنعت بیمه در توسعه کشور چیست یا رشد صنعت بیمه در توسعه کشور چقدر مؤثر است و چه تعریفی برای این نقش دارید؟

 اگر به دنبال توسعه هستیم، باید اجازه بدهیم که سرمایه‌گذار به راحتی، با اطمینان و امنیت خاص، بیاید داخل کشور و سرمایه‌گذاری کند؛ کسب و کار ایجاد و کارآفرینی کند. اما بخشی از این فرایند امنیت است که شامل امنیت پولی و امنیت جانی می‌شود. می‌دانیم که در مورد دوم امنیت خوبی وجود دارد اما برای سرمایه‌گذار، تأمین امنیت سرمایه‌اش هم مهم است. مهم این است که بداند اگر به هر دلیلی سرمایه‌اش را از دست داد، کسانی یا شرکت‌هایی باشند که بتوانند بر اساس مدل‌هایی که در دنیا وجود دارد، ریسک‌ها و عدم اطمینان او را پوشش بدهند. به نظر من شرکت‌های بیمه در داخل کشور این دانش را دارند و دانش مربوط به پوشش ریسک‌ها و عدم اطمینان‌ها حتی در عمل هم امکان‌پذیر است. تحریم‌ها درس خیلی خوبی بود. ما خیلی چیزها را از روی تحریم‌ها یاد گرفتیم. رفتند متن‌های مربوط به این موصوع را در دنیا مطالعه کردند و تمام پوشش‌ها را می‌توانیم در داخل کشور داشته باشیم؛ البته ظرفیت نگهداری کشور ما محدود است. در حال حاضر حدود 20 هزار میلیارد تومان حقوق صاحبان سهام شرکت‌های بیمه داریم. این اندازه برای نگهداری ریسک‌های ما خیلی کوچک است. ریسک‌های ما در داخل کشور بسیار بزرگ هستند، به ویژه اینکه در کشوری هستیم که معمولاً خطرات طبیعی دامن‏گیرمان می‌شود.

در مقابل این 20 هزار میلیارد تومان ما خیلی ظرفیت نداریم که بیشتر از این را نگه داریم، باید بدهیم به خارج از کشور که آن هم به دلیل تحریم ممکن نیست؛ اما همین شرکت‌هایی که هستند، با مدل‌های خاصی که ایجاد کرده‌اند، مثل صندوق ویژه تحریم، پوشش‌هایی را که در آن‏جا نمی‌توانند نگه دارند، وارد این صندوق می‌کنند و با هم به اشتراک می‌گذارند. این اتفاقی است که در همین چند سال اخیر رخ داده است؛ بنابراین به لحاظ تئوری دانش آن وجود دارد. ممکن است برخی از رشته‌های بیمه‌ای مطالعات و دانش خاصی نیاز داشته باشد. ما شاید هنوز مثل شرکت‌های خارجی و اروپایی مثل HSDC و شرکت‌های بزرگ مثل لویدز یاد نگرفته‏ایم که چگونه خیلی از ریسک‌ها را بشناسیم؛ ولی پوشش‌های بیمه‌ای آن‌ها را خوب می‌دانیم که چه چیزهایی است؛ در محاسبات ریسک و شناخت نوع بیمه آن ممکن است خیلی شناخت نداشته باشیم. به نظر من اگر کمی بحث تحریم‌ها حل شود، با توجه به توان داخلی که اکنون در این صنعت وجود دارد، شاید در پنج سال اول پس از رفع تحریم، از جمله صنایعی باشیم که بتوانیم به‌سرعت به نقطه مطلوب برسیم. در حال حاضر همکاران و مدیران در این صنعت، آن‏قدر تشنه دانش و مطالعات خارجی هستند که کافی است روزنه‌ای باز شود و این‌ها در کلاس‌ها یا کارگاه‌های آموزشی شرکت کنند. من مطمئن هستم که موفق می‌شوند.

اشاره کردید که ضریب نفوذ بیمه هنوز در کشور خوب نیست. شما اشکال کار را در چه چیزی میبینید که این صنعت به اندازه ظرفیت موجود رشد نمیکند؟

شاید خیلی‌ها معتقد باشند که اصلی‌ترین مشکل، مسائل اقتصادی است. من نمی‌گویم مسائل اقتصادی مؤثر نیست؛ اما به نظر من فرهنگ بیمه نکته اصلی است. ما در کشور فرهنگ بیمه را ایجاد نکرده‏ایم. ایجاد فرهنگ بیمه نیاز به سرمایه بسیار بزرگی دارد چراکه برای ایجاد یک فرهنگ حداقل دو تا سه نسل سرمایه‌گذاری می‌کنند که نسل‌های بعد از ما بیمه را به‌عنوان یک هزینه، یک دارایی بشناسند. از آن‏جا که در کشور ما در خصوص بیمه اصلاً فرهنگ‌سازی نشده، سخت است که بخواهید یکباره در یک طیف بزرگ این فرهنگ را ایجاد کنید. فرهنگ معمولاً از بالا به پایین است؛ یعنی دولت‌ها باید اقدام کنند. به نظر من هزینه‌اش آن‏قدر بالا است که بخش خصوصی توان سرمایه‌گذاری بر فرهنگ‌سازی کامل را ندارد. دولت، نهادهای نظارتی و مدیران دولتی می‌توانند نقش زیادی در این حوزه داشته باشند. اگر ما بتوانیم زیرساخت فرهنگ بیمه را در کشور به خوبی درست کنیم، می‌توانیم به نقطه مناسبی برسیم. ما در کودکی خوانده‏ایم که «بابا آب داد»، «بابا نان داد»؛ بنابراین در بزرگ‏سالی هم انتظار داریم که پدر و مادر به ما خانه و زندگی بدهند؛ به بیان دیگر این مسئله برای ما تبدیل به فرهنگ شده است. از بچگی یاد گرفته‏‌ایم که بابا نان داده است، الآن هم که بزرگ شده‏‌ایم، به دنبال این هستیم که بابا نان ما را بدهد.

اگر در کتاب‌های درسی به بچه‌ها یاد می‌دادیم که بیمه چیست، امروز مفهوم بیمه را بهتر می‌دانستیم. بدون بیمه رانندگی نمی‌کردیم، بدون بیمه در خانه ساکن نمی‌شدیم. در این خصوص نیاز است که دولت‌مردان برای آن فکر کنند. هدف شرکت‌های بیمه سودآوری است و چون سود بسیار کمی هم در صنعت بیمه وجود دارد، سرمایه‌گذاری در بحث فرهنگ بیمه برای شرکت‌های خصوصی کار بسیار سختی است. من نقش دولت را در خصوص بحث فرهنگ بیمه، بیشتر از بخش خصوصی می‌بینم و این بحث باید در سیستم‌های دولتی ما نهادینه شود. نمی‌گویم بخش خصوصی نقش ندارد، قطعاً نقش دارد؛ ولی آن‏قدر که دولت می‌تواند نقش‌آفرین باشد، بخش خصوصی نمی‌تواند. در خصوص بحث ضریب نفوذ هم متأسفانه مشکلات اقتصادی باعث شده است که توجه کمتری به صنعت بیمه بشود؛ ولی من مشکلات اقتصادی را خیلی دخالت نمی‌دهم به این دلیل که اگر بفهمیم بیمه چیست، در شرایط سخت اقتصادی هم آن را می‌خریم چراکه آن را جزء کالاهای اساسی می‌دانیم و چون فرهنگ بیمه را نمی‌شناسیم، آن را جزء کالاهای اساسی نمی‌دانیم و در سبد خانوار قرار نمی‌دهیم؛ بنابراین چون فرهنگ بیمه در کشور وجود ندارد، به تبع آن در این سال‌ها تغییرات شرایط اقتصادی باعث شده است که ضریب نفوذ کمی پایین بیاید.

در مرحله سوم نقش مدیرها خیلی مهم است. متأسفانه مدیران ما چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی به دلیل عدم شناخت بیمه، خیلی نگاه مثبتی ندارند و علت هم این است که چون بیمه را خوب نمی‌شناسند صرفاً اکتفا می‌کنند به اینکه فعلاً یک بیمه داشته باشیم؛ فارغ از اینکه پوشش‌های آن چگونه است. در برخی از کشورها بچه‌ها از بدو تولد بیمه زندگی و بیمه عمر اجباری دارند. به طور مثال در کانادا یا برخی کشورهای اروپایی، از ابتدای زندگی بچه، پدر و مادر باید بیمه برایش بخرند. بخشی از آن را دولت‌ها تأمین می‌کنند و بخشی هم خود والدین؛ ولی در کشور ما متأسفانه چون نهادها و مدیران دولتی خیلی از بیمه چیزی نمی‌دانند یا اینکه بیمه را هزینه می‌دانند، فرهنگ بیمه خیلی شکل نمی‌گیرد.

 جایگاه بیمه در برنامههای توسعهای خوب دیده نشده است یا در مقررات و قوانین پایین‌دستی برای رسیدن به اهداف تعیین‏شده برای ضریب نفوذ بیمه توجهی نمی‌شود؟

در برنامه ششم، مصوب شده است که ضریب نفوذ به 6 برسد. این جمله در یک متن تک‏خطی آمده است. ولی با چه ابزارهایی؟ چگونه؟ چه کسانی؟ چه اقداماتی باید انجام شود؟ همین که بگوییم ضریب نفوذ باید به 6 برسد، کافی نیست. حتماً باید قوانین و مقرراتی داشته باشد. نهادهای نظارتی باید اقداماتی را انجام بدهند. هر کاری که شرکت‌های بیمه بخواهند انجام دهند، نهادهای نظارتی دست و پاگیرشان می‌شوند. مثلاً بیمه مرکزی اگر بخواهد ضریب نفوذ بیمه را از 2.7 به 6 برساند، حداقل باید یک قرارداد با صدا و سیما ببندد و مثلاً بگوید 100 میلیارد تیزر تبلیغاتی بسازند.

وقتی ابزار مورد نیاز وجود ندارد، اگر بیمه مرکزی چنین کاری کند، نامه‌نگاری می‌شود که چرا این تبلیغات انجام شده است؛ بنابراین مدیر دیگر جرئت اقدام به آن را پیدا نمی‌کند. دست و پای مدیران بسته شده است؛ یعنی ابزاری وجود ندارد، مدیر نمی‌داند که از چه طریقی باید به ضریب مورد نظر برسد. نگاه منفی دیگری که وجود دارد، این است که بخشی از مردم ما چون بیمه را خیلی حس نمی‌کنند، اگر تبلیغاتی شود یا برنامه آموزشی منتشر شود، دیدگاه‌ها به این صورت است که چرا این شرکت این‏همه هزینه کرده است برای تبلیغات یا اینکه معتقدند که شرکت اقدامات غیرمعمولی انجام داده است؛ در حالی که در کشورهای دیگر بخشی از یادگیری‌ها بر اساس دیدن و شنیدن است. متأسفانه ما به این نکته توجه نمی‌کنیم. این دیدگاه‌ها در مسئولان بیشتر دیده می‌شود و متأسفانه بیمه را یک کالای اساسی تلقی نمی‌کنند. تا زمانی که نگاه ما به بیمه تغییر نکند، قطعاً وضعیت کشور همین خواهد بود.

به نظر شما یک مدیر بیمه که خلاق است و در شرکت بیمه هم کار میکند، چقدر مایل است که یک کسب و کار بیمهای داشته باشد و اگر مایل نیست، چه موانعی بر سر راه دارد که تمایل به چنین کاری ندارد؟

ببینید، در حال حاضر چند کسب و کار بیمه‌ای در کشور ما شکل گرفته است، حداقل به‌عنوان کارهای جدید و نو در حوزه فروش که به شکل نمایندگی و کارگزاری کار می‌کنند. در تمام دنیا این گونه است که بیش از 95 درصد استارت‏آپ‌ها و شرکت‌هایی که به شکل استارت‏آپی شکل می‌گیرند، موفق نمی‌شوند. در کشور ما هم همین گونه است؛ ولی در کشور ما تفاوت‌های دیگری هم وجود دارد. این‏جا زیرساخت‌های صنعت بیمه هنوز کامل نشده است. خیلی پیشرفت داشتیم، خیلی جلو رفتیم. در دهه 80 ما کُراینشورنس نداشتیم. امروز هم به نظر من کُر نداریم اما پیشرفت‌هایی داشتیم.

سیستم کُر صنعتی تعریف خود را دارد، اگر کُربنکینگ را در دنیا ببینیم، حتی در کشور خودمان مقایسه کنیم با کُراینشورنس، می‌بینیم که در کُراینشورنس در کشور ما هنوز خیلی از زیرساخت‌ها و بسترها فراهم نشده است. مثلاً وقتی می‌خواهیم خسارتی را در بیمه شماره 1 بدهیم، قاعدتاً یک ساعت بعد نباید بتواند بیمه شماره 2 را پرداخت کند؛ در حالی که این امکان فقط در یکی، دو رشته وجود دارد و در رشته‌های دیگر نیست. می‌توانیم بگوییم که این‌ها به صورت آفلاین هستند و هیچ ارتباطاتی حداقل به لحاظ فناوری وجود ندارد؛ پس زیرساخت‌ها هنوز کامل نشده است، به همین دلیل اگر کسی بخواهد به‌عنوان یک کارآفرین کار انجام بدهد، شاید در بخشی از بازار یا در یک رشته خاص فعالیت کند.

مثلاً شرکت‌ها و کارگزاری‌هایی که الآن فعالیت می‌کنند، عمدتاً در رشته ثالث و بدنه می‌توانند فعال شوند؛ ولی در رشته‌های دیگر چون زیرساخت آن‌ها وجود ندارد، تقریباً می‌توانم بگویم که کسی کار نمی‌کند. مثل این است که شما یک بقالی دارید؛ ولی محصولاتتان کامل نیست و فروش کالای ناقص از نفروختن بهتر است چون قطعاً عواقبی خواهد داشت. در صنعت بیمه به این دلیل که تمام زیرساخت‌ها آماده نشده، کسانی که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند، به مشکل برمی‌خورند. یا باید استاپ کنند که خیلی کار سختی است و اگر ادامه هم بدهند، ممکن است با چالش‌هایی مواجه شوند.

وقتی بحث دیجیتال به میان می‌آید، می‌بینید که شرکت‌های فعال، فقط در یکی، دو رشته هستند. همان هم چون زیرساخت‌ها آماده نیست، نهادهای نظارتی مختلفی روی آن دست می‌گذارند. تا زمانی که زیرساخت‌ها کامل نشود، به نظر من نمی‌توان کاری کرد. به طور مثال در تصادف دو خودرو، چند نهاد با هم در آن تصادف نقش دارند. مثلاً راهور، نیروی انتظامی، کلانتری، پزشکی قانونی، سازمان ثبت احوال، اورژانس، آتش‌نشانی و... درگیر می‌شوند. این‌ها اگر بتوانند یک گزارش جامع و متمرکز بدهند، بیمه می‌تواند از آن استفاده کند؛ ولی همین الآن هم برای گرفتن کروکی باید به پلیس التماس کرد؛ بنابراین استارت‏اپ‌ها نمی‌توانند شکل بگیرند، چون یک سیستم یا نرم‌افزار الکترونیک متمرکز وجود ندارد که از دیتاهای آن استفاده شود. ممکن است که این‌ها به صورت لوکال وجود داشته باشد و هرکس تکه‏تکه و جزیره‌ای برای خودش کار کرده باشد. اگر بتوانیم این امکانات را فراهم کنیم، به نظر من صنعت بیمه جای بازیگران بزرگی خواهد بود و خیلی از علاقه‌مندان به این صنعت به راحتی می‌توانند موفق شوند؛ ولی متأسفانه ما هنوز علی‏رغم حرف‌های خیلی خوبی که می‌زنیم، نتوانسته‏ایم زیرساخت این‌ها را با هم یکی کنیم و نگاهی که شاید همه دوستان به آن اشاره دارند، این است که اصلاً کُراینشورنس شکل نگرفته است.

صنعت بیمه چقدر توانسته خود را با مسائل روز مثل محیط زیست، خشکسالی، بیماری کرونا، و آب و هوا که به شکل خیلی جدی بر زندگی مردم اثر گذاشته است، همراه کند؟ آیا صنعت بیمه چابکی لازم را داشته یا دارد که خود را با این شرایط وفق بدهد؟

به نظر من این اتفاق در صنعت بیمه رخ داده است. در چند سال اخیر محصولات خیلی زیاد و نوآوری‌های زیادی در شرکت‌های بیمه شکل گرفت. اگر به سایت بیمه مرکزی مراجعه کنید، می‌بینید که در دو دهه اخیر، برخی شرکت‌ها روی محصولات نوآورانه خیلی کار کردند؛ ولی به دلیل اینکه فرهنگ مربوطه در این شرکت‌ها و کشور ایجاد نشده و اینکه این شرکت‌ها توان تبلیغاتی بسیار محدودی دارند یا نمی‌توانند محصول خود را خوب ارائه یا تبلیغ کنند، برخی از محصولات بلااستفاده مانده‌اند. اگر به طرح توسعه بیمه مرکزی مراجعه کنید، نوآوری‌هایی که شکل گرفته، اتفاقاً در بحث کرونا خیلی کارآمد بوده است.

به طور مثال شرکت تعاون محصول جدیدی را برای کسب و کارها به فروش رساند. بیمه سامان در بحث بیمه درمانی کرونا اقدامات خیلی خوبی انجام داد و اتفاقاً خودشان را متناسب با شرایط روز خیلی خوب وفق دادند. برای اینکه یک محصول در صنعت بیمه شکل بگیرد، فروش آن مهم نیست، شاید فروش بیمه‌نامه کار خیلی سختی نباشد؛ ولی ریسک‌های آن را باید بشناسید. در دوران کرونا ریسک‌های زیادی برای کسب و کارها و حتی برای اشخاص پیش آمد اما صنعت بیمه حداقل دو، سه محصول را ارائه داد و تعدادی از شرکت‌ها پوشش‌های آن را دادند و متناسب با همان شرایط، سریع تغییر کردند. حتی برای شرایط محیط زیستی هم اتفاقات خوبی افتاد. به طور مثال برای یوزپلنگ بیمه‌نامه صادر شده است. همین که بیمه‌نامه آن صادر شده فارغ از آنکه ریسک‌های آن شناخته شده یا نه، شرکت بیمه به این سمت می‌رود که ریسک‌ها را شناسایی کند. ولی بالاخره این توان وجود داشت که ما توانستیم بیمه‌نامه‌ای را در قالب یک حیوان صادر کنیم. به نظر من صنعت بیمه خیلی خوب می‌تواند خود را با شرایط وفق بدهد.

این نوآوری‌ها شکل می‌گیرد ولی به این دلیل که معرفی این‌ها برای مردم رقم بسیار سنگینی نیاز دارد، شرکت‌ها در شناساندن محصولات خود به مردم مشکل دارند و باید بپذیریم که به دلیل هزینه‌های سنگین، شرکت‌ها خیلی خوب نتوانسته‏اند محصولات خود را به بازار عرضه کنند.

به‌عنوان سرمایهگذار در یک مرکز نوآوری بیمه، شما چه دستاورد و چشماندازی به ویژه در حوزه نوآوری در بیمه میبینید؟

 به نظر من نه ‏تنها در ایران بلکه در دنیا به‌زودی تحولی شکل می‌گیرد که شاید شرکت‌های بیمه هم باید به‌سرعت به سمت آن بروند. شاید در آینده‌ای نزدیک هر شخصی بیمه‌گر خودش باشد. من نقش بلاک‌چین‌ها را در آینده بسیار نزدیک خیلی پررنگ می‌بینم. همان‌طور که هیچ‌کس فکر نمی‌کرد امروز در خانه بنشینیم، بیمه ثالث را بخریم. در بحث دیجیتال نقش بلاک‌چین‌ها سرعت بسیار بالایی دارد و این اتفاق به‌زودی در کشور ما هم رخ خواهد داد؛ بنابراین بیمه‌گرها اگر امروز به فکر نوآوری در حوزه‌های دیجیتال و بلاک‌چین نباشند، عقب می‌مانند چون بحث دیجیتال و بلاک‌چین‌ها مرز نمی‌شناسد و شرکت‌ها اگر در این حوزه‌ها سرمایه‌گذاری نکنند، در آینده به تلاطم خواهند افتاد و فعالیت نامحدودشان محدود خواهد شد. فناوری اطلاعات بخش‌های متعددی دارد و به‌زودی دنیا را فراگیر می‌کند، به‌خصوص در صنعت بیمه که الآن بحث اینترنت اشیا مطرح است و بیمه‌های اینترنتی در حال شکل‌گیری هستند. اطلاع دارم که یکی از شرکت‌های بیمه در بحث اینترنت اشیا خیلی خوب کارکرده است و می‌خواهد بیمه‌نامه صادر کند. به نظرم این اتفاق خیلی متناسب است با پیشرفت‌هایی که در بحث دیجیتال و بلاک‌چین اتفاق افتاده.

یکی از آرزوهای من به‌عنوان کسی که در صنعت بیمه کار می‌کند، این است که روزی برسد که صنعت بیمه بتواند تمام خواسته‌های بیمه‌ای کشور را هم در بخش بیمه‌های اموال و مسئولیت و هم در بخش بیمه اشخاص، پوشش بدهد و خوب راهبری کند. جالب است که بدانید در حال حاضر درصد بسیار کمی از اموال، اشخاص و مسئولیت‌ها در کشور دارای پوشش بیمه‌ای هستند. ان‏شاءالله روزی بیاید که حداقل 50 درصد از این‌ها پوشش بیمه‌ای حداقلی را داشته باشند. خیلی مهم است که در کشور امنیت و اطمینان ایجاد کنیم و بیمه‌ها می‌توانند بزرگ‌ترین نقش را در این بازی داشته باشند.

با اقداماتی که در صنعت بیمه شکل می‌گیرد، شاید خیلی‌ها به تعداد شرکت‌هایی که تأسیس می‌شود، خرده بگیرند اما من این اتفاق را به فال نیک می‌گیرم چراکه شاید باعث شود که ضریب نفوذ از 2 به 3 برسد که به نظر من کار بسیار خوبی است. قطعاً بازیگران ضعیف حذف خواهند شد و بازیگران قوی می‌مانند و موفق می‌شوند. اگر تعداد شرکت‌ها زیاد می‌شود، قطعاً آن‌هایی موفق خواهند بود که برنامه داشته باشند و حداقل دیدگاهی داشته باشند که با فضای امروز جامعه و دنیا حرکت کنند. شرکت‌های موفق در کشورهای پیشرفته توانستند با سرعت سایر صنایع پیشرفت کنند. در کشور ما هم اگر صنعت بیمه نتواند متناسب با صنایع دیگر و سطح زندگی مردم پیشرفت کند، محکوم به شکست خواهد بود. به نظر من تعدد شرکت‌ها باعث می‌شود که رقابت ایجاد شود، محصولات جدید عرضه کنند و ضریب نفوذ را بالا ببرند. دولت ما برای تبلیغات کاری نخواهد کرد و به نظر می‌رسد که تعداد شرکت‌های خصوصی هرچه زیادتر شود، شاید بتوان فرهنگ بیمه را بیشتر جا انداخت.

ارسال نظر
پاسخ به :
= 5-4