رییس و مدیر و همکاران بخش دیجیتال، در شرکت بیمهای جذب و واحد سازمانیاش ایجاد شده است. مدیران صنعت بیمه از تحول دیجیتال بیشتر میگویند. اما فاصله این دیجیتال شدن با آن چه اکنون در شرکتها میبینیم، هنوز زیاد است. گاهی به نظر میآید عبارت تحول دیجیتال را چون زیاد استفاده میکنیم به همان نسبت، کمتر پای در راه رخ دادنش میگذاریم.چون باید وضع موجود را «متحول» کنیم و این به معنای اندکی تغییر دادن و بعضی چیزها را با برخی چیزهای دیگر جابهجا یا جایگزین کردن نیست.
صحبت از یک تغییر بزرگ در عمق، طول و عرضی است که به آن «تحول» و دگرگونی بگویند. دگرگونی، پذیرش این است که چیزهایی را به کل کنار بگذاریم و چیزهایی دیگر را بسازیم و نو بیاوریم.از اولین گامهای شروع به حرکت در مسیر تحول دیجیتال، رو به آینه ایستادن و با «خود» تعیین تکلیف کردن است. نیاز به قرارهایی محکم با خودم و همفکر و یار طلبیدن در سازمانم دارم. باید مدام به خودم یادآور شوم که تغییری کوچک در چیزی هدفم نیست.
از تغییرهای کوچک وقتی خوشحال میشوم که در مسیر طراحی شده برای دستیابی به تحول دیجیتال قرار گرفته باشند. ابعاد این تغییر، از کنار گذاردن بسیاری از نگاهها و فرایندها تا زبان و کانال صحبت با مشتریان، از مهاجرت به سامانههای جدید تا طلب تغییر در ضوابط رگولاتوری را در بر میگیرد و محدود به اینها نیز نمیماند. راه و توقفگاه و مشوقها و روشهای این «طی طریق» را باید دقیق بدانم و بشناسم.
تغییر، درد دارد و تحول، پوستاندازی میخواهد. خلاف تصور برخی، آنلاین کردن و دیجیتال کردن پوسته ظاهری یا بهکارگیری ابزارهای دیجیتال، تحول دیجیتال نیست. درک این تحول از نشستن پشت ذهن و چشم مشتری آغاز و با فهم همه ابعاد دنیای دیجیتال، دنبال میشود. حرکت روی سطح، پرواز و اوجگیری، در بالا ماندن، قصد فرود، اقدام به پایین آمدن و نشست بر وضع جدید را نیاز دارد.
با خودم فکر میکنم که باید بلند بلند به خودم و همکارانم بگویم: میخواهم و میخواهیم اینها را دیگر انجام ندهم و ندهیم و آنها را جایگزین کنم و کنیم و بدان وفادار بمانیم. باید تعیین همین «اینها و آنها» و ایستادن بیتعارف در مقابل آینه سازمان، اقدام امروزم باشد.