هرچند آمار مشخصی از میزان شکست استارتآپها در دسترس نیست و نمیتوان شکست آنها را مستقیماً به یک دلیل منتسب کرد، اما در صنعتی مانند بیمه که دادهمحور است، میزان موفقیت شرکت بیمه و کسبوکارهای مرتبط از جمله استارتآپهای بیمهای بستگی زیادی به در دسترس بودن داده کافی و باکیفیت دارد. اگر دادههای صنعت بیمه را در مرکز توجه قرار دهیم، از ابعاد مختلفی میتوان آن را مورد بررسی قرار داد. اولین چیزی که در این مسئله مهم است منابع تولید داده است. صنعت بیمه در کشور دارای قدمت قابل توجهی است و بهمرور که ابعاد فنی و بیمهگری آن رشد کرد و شرکتهای بیمه یکی پس از دیگری تأسیس شدند، متأسفانه بخش فناوری آن بهطور متناسب رشد نکرد. لذا مباحثی مانند ارتباط فناورانه بین شرکتهای بیمه، ارتباط مکانیزه بین نهاد ناظر و شرکتهای بیمه، و ارتباط الکترونیکی بین صنعت بیمه و صنایع و نهادهای بیرونی مغفول ماند، ولی دیتا بهسرعت در حال تولید و رسوب در پایگاههای اطلاعاتی یکایک شرکتهای بیمه بود. در نتیجه بهمرور و تا به امروز مقررات، فرآیندها، کنترلها و سیستمهای بیمهگری در نبودِ استاندارد تولید و نگهداری داده و اطلاعات، بدون توجه به الزامات فناوری و اهمیت آن برای دسترسیپذیری بهینه، برقراری ارتباط اطلاعاتی درونصنعتی و برونصنعتی، فرآوری داده و تولید اطلاعات از دادهها و غیره موجب تولید انبوهی از دادهها و اطلاعات بخشی و شناور در صنعت شده است. هریک از شرکتهای بیمه نیز بنا به سلیقه، کاربرد و نیاز خود، ساختار دادهای خود را بنا کرده و در نبود الزامات کار، بدون توجه به کمّ و کیف ارتباطات اطلاعاتی با درون و بیرون صنعت بیمه، اقدام به تولید داده کردهاند. وضعیت کنونی موجب شده است که جز در اقلام دادهای بسیار بدیهی، عمدتاً اقلام ریالی و تاریخی مانند حق بیمه، خسارت، تاریخ شروع و پایان و غیره که استاندارد ماهوی دارند، استاندارد و کدینگ مشخصی نتوان یافت و آشفتگی در کدینگ اطلاعات، تفاسیر متفاوت و برداشتهای بعضاً متناقض از مقررات حاصل شود. البته این موضوع صرفاً گریبانگیر صنعت بیمه نیست بلکه در صنایع دیگر نیز کمابیش با چالشهای مشابه مواجه هستیم. به عنوان مثال در حوزه خودرو، درمان، مسکن، سازهها، خدمات علیرغم اینکه متولی مشخصی دارند، نمیتوان بانک اطلاعاتی سازماندهیشده و یکپارچه یافت. این شرایط نمیتواند محمل مناسبی برای استارتآپهایی باشد که درصدد ایجاد تجربه مناسب برای مشتری در بین شرکتهای مختلف هستند. چراکه قطعاً چالشهای بزرگ تجمیع اطلاعات و دسترسی به داده و ساماندهی اطلاعات در سمت مشتری که با ادبیات واحد صحبت کند و در سمت شرکتهای بیمه که با چند ادبیات کسبوکار میکنند استارتآپ را خسته و ناتوان خواهد کرد. مورد دیگر منابع اطلاعاتی بیرون از صنعت بیمه است. یکی از تفاوتهای صنعت بیمه با سایر صنایع مالی مانند بورس و بانک در شکل و ابعاد صنعت بیمه است که پیچیدهتر و گستردهتر است. بسیاری از موجودیتهای صنعت بیمه به عنوان مورد بیمه، در خارج از این صنعت قرار دارد و به همین دلیل شرکتهای بیمه مجبورند حجم زیادی از اطلاعات خود را از خارج از این صنعت دریافت کنند. تجربه نشان داده است با وجود قانون و مقررات، متأسفانه کماکان دسترسی به این اطلاعات با چالشهای گوناگون مواجه است. هم تعداد سازمانهای متولی این اطلاعات قابل توجه است و هم همکاری کارآمد صورت نمیگیرد و از طرفی لزوماً اطلاعات در این منابع اطلاعاتی، به شکلی که مورد نیاز شرکتهای بیمه باشد، سازماندهی نشده است. استارتآپهای صنعت بیمه به دلیل کوچک بودن و ناتوانی فراگیر، قادر به برقراری ارتباط معنادار بین این سازمانها و صنعت بیمه نیستند و یکی از دلایل مهم شکل نگرفتن فعالیت استارتآپهای بیمه میتواند از این منظر باشد. البته شایان ذکر است که تعداد اندک و بسیار محدودی از استارتآپها هستند که ایدههای اولیهای را با محدودیتهای موجود به اجرا درآوردهاند. تحول دیجیتال با شکلدهی اکوسیستم دیجیتال حاصل خواهد شد و استارتآپهای واقعی سربازان تحول دیجیتال هستند. اکوسیستم دیجیتال در سایه ارتباط اطلاعاتی و سیستماتیک گسترده، استاندارد و در دسترس به وجود میآید. استارتآپهای بیمهای به تبعیت از استارتآپهای غیر بیمهای با مکانیزه کردن زنجیره ارزش این صنعت شروع کردهاند، ولی به دلیل فقر اطلاعاتی در حد شعار باقی ماندهاند و کماکان ناکام هستند. فرض کنید بانک اطلاعاتی غنی و قابل اعتمادی از خودروها، حوادث رانندگی، نقاط پرخطر، اطلاعاتی از ساختمانها و سازهها، سوابق حوادث مربوطه، اطلاعاتی از مراکز درمانی و پزشکان و تخصص آنها، اطلاعات مراجعات بیمارستانی و مراکز درمانی و خدمات دریافتی بیماران و غیره در دسترس باشد؛ در چنین اکوسیستمی، به نظر شما استارتآپها چقدر میتوانند در صنعت بیمه تحول ایجاد کنند؟ این مثال بهخوبی نبودِ دیتای صنعت بیمه و نیز میزان وابستگی صنعت به اطلاعاتی را که خود تولیدکننده آن نیست مشخص میکند.
فارغ از هر تعریف و ابعادی که برای تحول دیجیتال در صنعت بیمه تعریف کنیم، نمیتوان از چالشهای مرتبط با دیتا در تحول دیجیتال غافل بود. پیشتر از استارتآپهای واقعی و نه استارتآپنماها به عنوان سربازان تحول دیجیتال یاد کردیم ولی لازم است به این نکته نیز توجه کنیم که تحول دیجیتال رهبر نیز نیاز دارد و در این میان، نقش رهبری مغفول است و جای خالی آن برای هدایتگری، مرجعیت در گفتمان و ارتباطات ارکان اکوسیستم احساس میشود. به هر حال وضع استانداردها و مقررات مربوطه، تسهیلگری و غیره قابل چشمپوشی نیست. از طرف دیگر تابوی محرمانگی داده، یکی از مهمترین چالشهایی است که بیتوجهی به آن میتواند مانع و نقطه شکست بزرگی برای دسترسی و بهاشتراکگذاری دادهها شود. لذا باید پاسخ مناسب و درخوری برای آن یافت. کماکان نیز هرازگاهی در اخبار گوناگون صنعت مقوله دزدی اطلاعات، نشت اطلاعات، بیاحترامی به حریم خصوصی و... شنیده میشود. اتفاقاً یکی از نقشهای مهم رهبر تحول دیجیتال، ایجاد مراکز قابل اعتمادی است که باید از حریم خصوصی محافظت نماید و بهجای ارائه مستقیم دادههای محرمانه و نقض حریم خصوصی، شاخصهای مورد نیاز کسبوکارهای مختلف و استارتآپهای بیمهای را شناسایی و احصا کند و دادهها را در راستای پاسخ به این شاخصها، پردازش کند و صرفاً نتیجه را در دسترس قرار دهد. به این ترتیب بدون ارائه اطلاعات خام و محرمانه و افشای اطلاعاتی که مزیت رقابتی شرکتهای بیمه و حریم خصوصی مشتریان آنها است، نیاز استارتآپها را رفع کند.