از آنجایی که اغلب مشتریانی که مالک چیزی ارزشمند هستند برای محافظت از آن به بیمهگران نیاز دارند، این نگرانی وجود دارد که تولیدکنندگانی با فناوریهای پیشرو، با استفاده از پلتفرمهای عظیم خود، بیمهگران را از بازار خارج کرده و با کنار گذاشتن تقریباً یک شبه از شبکه توزیع، به کل حذفشان کند. اینجا دقیقاً جایی است که بیمه تعبیه شده تهدیدکنندهتر به نظر میرسد، زیرا نیاز به فرآیند فروش جداگانه بیمه را از بین میبرد. به عنوان مثال، اگر قصد خرید یک خودرو را دارید، بهترین نقطه برای فروش بیمه همان محل فروش خودرو است. همین امر را میتوان در مورد محافظت از دستگاههای الکترونیکی پرکاربردی مانند لپتاپ نیز گفت.
تسلا قالبهای قدیمی را میشکند
همین امر را میتوان در مورد خرید خودروهای برقی نیز گفت، زیرا حق بیمهی آن بیش از حد بالا به نظر میرسد. تسلا مدل بیمه تعبیه شده را بیشتر از سایر مدلها به کار گرفته است. به این دلیل که ایلان ماسک فرآیند فروش بیمه را مهندسی معکوس کرد و به جای تاکید بر مزایای بیمه شدن، بر تاثیر روانیای که نیاز به بیمه روی خریداران بالقوه میگذارد، تمرکز کرد. ماسک با قرار دادن بیمه به شرط داشتن تسلا، معتقد بود که مشتریان تمایل بیشتری برای خرید خودرو دارند؛ زیرا احساس امنیت و محافظت بیشتری میکنند.
بسیاری از مشتریانی که از پوششهای بیمهای خودرو با موتور احتراقی استفاده میکردند، رفتن به سمت خودروهای الکتریکی را به تعویق میانداختند، زیرا بیمهگران متعارف حق بیمههای بالایی را بابت آن طلب میکردند. البته دلیل خوبی هم داشتند؛ زیرا اطلاعات کمی در مورد سلولهای لیتیومی وجود داشت، قطعات به سختی یافت میشد و تعمیرگاههای مخصوص نیز محدود بودند. عوامل دیگری نیز وجود داشت که میتوانست فرایند تعمیر را پرخرج کند، مانند سوئیچ pyro، نحوه عملکرد آن و اینکه همیشه باید تعویض شود.
خودروسازان معمولی با این مسائل درگیر نیستند؛ زیرا بیمه یک راهکار بیرونی است. برای تسلا اما شرایط متفاوت بود؛ چرا که اگر وجود چنین مشکلاتی مردم را از خرید خودروهای الکتریکی آن منصرف میکرد با یک زیان بزرگ روبهرو میشد. بنابراین تسلا متوجه شد که اگر بتواند راهی برای کاهش قیمت بیمه بیابد، خودرو جذابتر میشود و تعداد بیشتری از آنها را میفروشد. به همین دلیل است که بیمهگر تحت اختیار خود را ایجاد کرد.
این اولین مورد نیست و آخرین هم نخواهد بود و نباید به عنوان تصرف بازار بیمه به آن نگاه کرد، بلکه راهکاری برای مقرون به صرفهتر کردن بیمه و در نتیجه جذابتر کردن خودرو است.
تأثیر علوم رفتاری
تسلا یک معیار ریسک ابداع کرده است که آن را نمره ایمنی خود برای کاربران آمریکاییاش مینامد. رتبهی صفر به معنی رانندگی بسیار خطرناک است و 100 هم برای یک راننده نمونه درنظر گرفته شده است. جالب اینجاست که علیرغم دسترسی به دادهها، داشتن سرعت زیاد یکی از عوامل موثر در این معیار نیست. مگر اینکه به سرعت به اشیاء دیگر نزدیک شوند. هشدار برخورد و همچنین تغییر جهتهای نابهنگام، رانندگی بدون رعایت فاصلهی مجاز تا خودروی مقابل و رانندگی در شب بین ساعتهای 10 شب تا 4 صبح از جمله عوامل تاثیرگذار هستند. علاوه بر این، در صورت استفاده از تنظیمات رانندگی نیمهخودران، راننده باید دائماً بر رفتار خودرو نظارت کند. وزنهای خاص هر یک از این عوامل خطر در وبسایتهای تسلا موجود است تا به فهم بیشتر بیمهگذاران کمک کند که چگونه این رفتارها به یک فراوانی تصادم پیشبینیشده (PCF[1]) تبدیل و در نهایت منجر به کسب امتیاز ایمنی برای مشتری میشود.
بازخورد دادن سریع به مشتریان بر رفتار آنها تأثیر میگذارد. در اینجا، بازخورد در برنامه تلفن تسلا به صورت بازیسازی ظاهر میشود و راننده درک میکند که کدام یک از این رفتارها خطر را افزایش میدهد و کدام یک برای بهبود امتیاز مطلوبتر هستند و به طور بالقوه حق بیمه را کاهش میدهند.
همه برنده هستند
میبینیم که شاخص سود واضح است، هر چه امتیاز بالاتر باشد، حق بیمه کمتر خواهد بود. اگرچه ممکن است این امر بدیهی به نظر برسد، اما به وضوح کارایی بیشتری از نصب کردن یک جعبه تلماتیک دارد. زیرا تسلاها خودشان یک جعبه بزرگ تلماتیک به شمار میآیند. آنها سنسورهایی روی ماشین دارند و نرمافزار همیشه در حال اجرا است. به این بدان معنی که تمام دادههایی را که بسیاری از بیمهگران با جعبههای تلماتیک ندارند، به راحتی به دست میآورد.
تسلا همچنین از سیستمهای امنیتی خودرو استفاده میکند که در صورت نیاز راننده به کمک برای جلوگیری از برخورد، سریعتر از راننده واکنش نشان میدهند و البته، برخورد کمتر به معنای بیمه کمتر خواهد بود.
رسیدگی به فرایند ادعای خسارت برای بیمهگران به طور متعارف پرخرج است، در حالی که تسلا این روند را با رصد آنی هر خودرو با استفاده از تصاویر دادهها و سنسورهای دوربینهای داخلی خود تسریع کرده است. تسلا همیشه دقیقاً میداند که هنگام تصادف چه اتفاقی افتاده است، بنابراین هیچ فرم ادعای خسارتی وجود ندارد که نشان دهد چگونه یک درخت به طور ناگهانی جلوی ماشینی ظاهر شده است.
آیا تعهد طولانی مدت هم درکار است؟
تسلا از سال 2019 بیمه متعارف میفروشد. با این حال، مالکان در 11 ایالت از ایالات متحده میتوانند بیمهنامهای بر اساس امتیاز ایمنی خود خریداری کنند. هدف اصلی آن دستیابی به هشت میلیون مشتری در سراسر ایالات متحده تا پایان سال 2022 بود. تعهد تسلا به بیمه باید حداقل در میان مدت تضمین شود. این در حالی است که بهطور باورنکردنی همه چیز در یک بستهی یکپارچه گنجانده شده است و هیچ هزینه اضافی برای افزودن تجهیزات تلهماتیک وجود ندارد. جاهطلبیهای تسلا برای بزرگ کردن مقیاس خود تا سال 2030 تا 20 میلیون خودرو الکتریکی در سال را نشان میدهد. البته تا آن زمان، رابطه بین افراد و حملونقل آنها ممکن است از مالکیت شخصی به حملونقل به عنوان یک خدمت در برخی بازارها تغییر کند یا برخی از آنها در بازارهای دیگر ادغام شوند.
هیچ تهدیدی برای مدیران فعلی وجود ندارد
حال ببینیم چه کسی با ورود تسلا به بازار بیمه خودرو بازنده خواهد بود؟ بارزترین آنها کسانی هستند که نمیتوانند محصولات خود را به صاحبان تسلا بفروشند. هرچه تسلا خودروی خود را همراه با بیمه بیشتر بفروشد، آن بخش از بازار برای بیمهگران متعارف کوچکتر خواهد بود. البته خطر در کمین این است که سایر شرکتهای خودروسازی ممکن است از نسلا پیروی کنند و نمونههایی از این اتفاق در برخی بازارها وجود دارد. با این حال بعید است که شاهد بازاری باشیم که در آن همه تولیدکنندگان مانند تسلا شوند و توزیعکنندگان فعلیشان را مجبور به ترک بازار و ایجاد شرکت بیمه انحصاری خود کنند.
گزارش نشان میدهد که شرکتهای بزرگ فناوری نیز به احتمال زیاد وارد این عرصه نمیشوند، زیرا بسیاری از محصولات دیگری که به اندازه وسایل نقلیه برای تلهماتیک مناسب باشند وجود ندارد، به استثنای برخی دستگاههای الکترونیکی قابل حمل یا بیمه خانههای مسکونی. این بدان معنی است که سازندگان نمیخواهند وارد صنعت بیمه شوند و بیمه نیز شروع به تولید خودرو نخواهد کرد. با این حال در آینده، مدل بیمه تسلا ممکن است بازار بیمه خودرو را متحول کند. این امر سایر بخشهای بازار را به نوآوری آغشته میکند، اما تردید وجود دارد که کل دنیای بیمه را تغییر دهد.
[1] Predicted Collision Frequency