چرا برای زنان فعال در حوزه فینتک، هنوز هم جذب سرمایه‌ خطرپذیر دشوار است؟

21 دی 1401
شناسه : 549
منبع:

در آستانه روز گرامیداشت مقام زن، نگاهی می‌اندازیم به تحلیلی از دشواری جذب سرمایه‌گذاری خطرپذیر برای زنان فعال در حوزه نوآوری، که توسط پایگاه اطلاع‌رسانی دیجیتال اینشورنس ارائه شده است.

علی‌رغم دهه‌ها حضور زنان در محل کار و پیشرفت‌هایی که توسط رهبران زن در صنعت مالی صورت گرفته است، هنوز هم برای زنان بنیان‌گذار استارتاپ‌ها سخت است که از شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر کمک مالی دریافت کنند.

بر اساس گزارش پیچ‌بوک[1]، در سال 2021 شرکت‌هایی که صرفا توسط زنان تاسیس شده‌اند، 2.4 درصد از کل سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌های سرمایه‌گذاری‌شده در ایالات متحده را به دست آوردند که در فینتک، این تعداد کمتر نیز هست و افرادی که برای تدوین این مقاله مصاحبه کردند، آن را حدود 1٪ تخمین زده‌اند.

کارولین وینت[2]، مدیر اجرایی برکلی اسکای‌دک[3]، شتابدهنده‌ای که توسط دانشگاه کالیفرنیا در برکلی اداره می‌شود، می‌گوید که این عدد بدی است و دلایل پیچیده‌ای پشت آن قرار دارد.

وینت می‌گوید: «دلایل آن مربوط به این است که زنان چه نگاهی به خود دارند، مردان چگونه به زنان نگاه می‌کنند و همه ما چه نگاهی به زنان داریم. من زمان زیادی را با دانشمندان علوم اعصاب گذرانده‌ام. زنان تا حدودی از نظر عصبی با مردان متفاوت هستند. این تفاوت منجر به بقای گونه ما شده است، بدین صورت که مردان بیرون از خانه رفتند و حیوانات را کشتند و زنان در عقب ماندند و حیوانات را نکشتند، اما تداوم جامعه را حفظ کردند و من فکر می‌کنم این تا حدودی بدان معناست که چه کسی به بیرون می‌رود و تلاش می‌کند تا استارتاپ را شکار کند».

وی خاطرنشان کرد: سرمایه‌گذاران گاهی اوقات تصور می‌کنند که بنیانگذاران مرد بازدهی بالاتری برای آنها به ارمغان می‌آورند. نمونه موردی آن هم میلیاردها بودجه‌ای که تا کنون به استارتاپ‌های مختلفی داده شده است که بنیانگذاران آن مرد هستند.

وینت گفت: «این یک موضوع کلیشه‌ای است، این مرد است که جهان را تغییر می‌دهد و پسران جوان هستند که غرور زیادی دارند و هیچ شکی در خودش ندارند. سرمایه‌گذاران این حس عزم و اطمینان کامل را دوست دارند، زیرا ما عمدتا روی افراد شرط‌بندی می‌کنیم. مردان هم از نظر بیولوژیکی و هم از نظر اجتماعی تشویق می‌شوند که ریسک‌پذیرتر باشند. این بدان معنا نیست که آنها بنیانگذاران بهتری خواهند بود، بلکه به این معنی است که آنها به عنوان بنیانگذاران بهتری ادراک خواهند شد».

اثر شبکه‌ای

عامل دیگری که توسط وینت و دیگران ذکر شده این است که بنیانگذاران زن قربانی تاثیر شبکه هستند.

لزلی گلدمن تپر[4]، یکی از شرکای صندوق آرتمیس[5] می‌گوید: «برای مدت طولانی، سرمایه‌گذاری خطرپذیر تحت سلطه مردان سفیدپوست بوده است. او تخمین می‌زند که حدود 95 درصد از شرکایی که تصمیمات سرمایه‌گذاری را می‌گیرند، مرد هستند. منابع از این شبکه وسیع از مردان سفیدپوست می‌آید که موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند و مدت‌ها در بیرون خانه بوده‌اند و به تعامل با یکدیگر پرداخته‌اند. این طبیعی و عادی است؛ چرا که زنان در 40 یا 50 سال گذشته چندان درگیر کسب‌وکار نبوده‌اند. زنان برای مدت طولانی از حضور در محیط‌های کسب‌وکار شده‌اند و فین تک نیز تفاوتی ندارد».

سنیا یودینا[6]، بنیانگذار و مدیر عامل فین‌تک یونست[7]، با اشاره به تجربه‌اش در تلاش جهت جذب سرمایه برای استارت‌آپ خود، می‌گوید: «این یک کسب‌وکار مبتنی بر رابطه است و زنان در بسیاری از مواقع جزئی از شبکه نیستند. زنان از رویدادها و روابطی که مردان تمایل به ایجاد آن دارند، حذف می‌شوند».

کتی پالنکسار، مدیر عامل و رئیس جهانی استودیوی سرمایه‌گذاری در آنتمیس[8]، که صندوق آزمایشگاه نوآوران زن را رهبری می‌کند، خاطرنشان کرد: از وجود بنیانگذاران زن در فینتک، آگاهی چندانی وجود ندارد. من فکر می‌کنم این تصور اشتباه در بازار وجود دارد که مشکل، کمبود مهارت‌های لازم در زنان است. سرمایه‌گذاران این تصور را دارند که فقط تعداد بسیار محدودی بنیانگذار زن وجود دارد، بنابراین منطقی است که ما فقط یک نفر را در کارنامه خود داریم. ما بیش از هزار بنیانگذار زن در مراحل اولیه فینتک را دیده‌ایم. ما می‌دانیم که مسئله، کمبود مهارت‌های لازم در زنان نیست».

از بنیانگذاران زن با ابروهای بالارفته استقبال می‌شود

گلدمن تپر می‌گوید که در میان سرمایه‌گذاران خطرپذیر، این تمایل وجود دارد که از زنان در حین راه‌اندازی استارتاپ‌هایشان، سوالات تردیدآمیز و بازدارنده پرسیده شود.

او گفت: «آنها واقعا باید بیشتر از همتایان مرد خود چیزی برای نشان دادن داشته باشند».

تجربه او این است که در طول مسابقه برای شرکت‌های سرمایه‌گذاری، از او  نسبت به مدیران عامل مردی که می‌شناسد، سوالات سخت‌تری پرسیده شد.

یودینا می‌گوید: «بسیاری از بنیانگذاران زن تصدیق می‌کنند که حتی در مرحله بذرپاشی، عمیقا در معیارها و سؤالات مربوط به درآمد و حتی سودآوری در این مرحله غوطه‌ور می‌شوند. بنیانگذاران مردی که می‌شناسم، به من می‌گویند که اگر این ایده را مطرح کنند، عمده سوالاتی که از آنها پرسیده می‌شود در مورد چشم‌انداز است و اینکه چگونه می‌توانند رقبا را شکست دهند؛ یعنی در مورد پتانسیل ایده».

یودینا خاطرنشان می‌کند که به دلیل این مسئله سیستمی، شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر هنوز شاهد موفقیت‌ بسیاری از بنیانگذاران زن نیستند. به همین دلیل است که بنیانگذاران زن معمولاً بیشتر مورد بررسی قرار می‌گیرند.

درست است که تعداد کمی فین‌تک‌ بزرگ تحت رهبری زنان و موفقیت‌های کمی برای فین‌تک‌های تحت رهبری زنان وجود دارد، اما برخی می‌گویند این مسئله صرفا به این دلیل است که برای زنان بسیار سخت‌تر است که پول مورد نیاز برای رشد شرکت‌های خود را بدست آورند.

گلدمن تپر هم می‌گوید: «من به شما تضمین می‌دهم که اگر 50 درصد از بودجه فین‌تک‌ها به زنان تعلق بگیرد، تعداد بیشتری از شرکت‌های فین‌تک را مشاهده خواهیم کرد که توسط زنان تاسیس و اداره می‌شوند تا مردان».

بنیانگذاران زن از بنیانگذاران مرد بهتر عمل می‌کنند

برخی از داده‌ها نشان می‌دهد که زنان به عنوان بنیانگذاران استارتاپ‌ها، چه به طور کلی و چه به طور خاص در فینتک، بهتر از مردان عمل می‌کنند.

یک مطالعه گروه مشاوره بوستون نشان می‌دهد که استارت‌آپ‌هایی که بنیانگذارانشان زن هستند یا زنان و مردان در کنار هم اقدام به تاسیس می‌کنند، ۷۸ سنت به ازای هر دلار سرمایه‌گذاری درآمد دارند، در حالی که استارتاپ‌هایی که صرفا توسط مردان تاسیس می‌شوند، ۳۱ سنت درآمد دارند. تحلیل‌ها نشان داده‌اند که شرکت‌هایی که بنیانگذاران زن هم در ترکیبشان دارند، 63 درصد بهتر از تیم‌های بنیانگذار کاملا مردانه عمل می‌کنند.

گلدمن تپر معتقد است که فین‌تک‌های زنانه درآمد و بازده سرمایه‌گذاری بیشتری دارند و تمایل دارند زودتر و با ارزش‌گذاری‌های قابل توجه به موفقیت برسند.

«آنها پول بسیار کمتری دریافت می‌کنند و مجبورند کارآمدتر باشند. و این وضعیت تا آخر ادامه دارد. ما مقرون به صرفه بودن آنها را می‌بینیم، سبک‌های رهبری آنها را می‌بینیم، چشم انداز، ظرافت و عزم آنها را می‌بینیم».

گلدمن تپر در ادامه می‌گوید: «دلیلی که کارآفرینان زن عملکرد خوبی دارند، این است که آنها بیشتر توسط زندگی آزمایش می‌شوند. آنها احتمالا در حین تأسیس یا حفظ استارتاپ خود مجبور شده‌اند از مشکلات خانوادگی زیادی عبور کنند. بعضی از آنها بچه دارند، برخی از آنها دوره‌های تحصیلات تکمیلی را گذرانده‌اند و توانسته‌اند با مدیریت خوبشان، خانواده را در کنار هم نگه دارند و عین حال یک شرکت موفق تاسیس کنند. من با بنیانگذاران زیادی ملاقات کرده‌ام که در حالی که روی میز تحویل کار می‌کردند و رایانه‌هایشان روی پاهایشان بود. بنابراین، قاطعیت و عزم در زنان وجود دارد. من نمی‌گویم که مردان صلابت و اراده ندارند، اما آنها آنقدر آزمایش نشده‌اند».

پالنکسار هم می‌گوید: «بنیانگذاران زن سوابق بسیار خوبی در سودآوری بیشتر با سرمایه کمتر دارند. این جایی نیست که من بخواهم بنیان‌گذاران زن در آن بمانند، اما شرایط بازاری است که ما وارد آن می‌شویم و فرصتی را برای آنها فراهم می‌کند تا محصولات و خدمات و نرم‌افزارهای زیادی را ایجاد کنند که در بازار وجود ندارند. بنیانگذاران زن در این بازاری که ما به آن می‌رویم، بسیار هماهنگ هستند».

چه چیزی لازم است تا VCها روی بنیانگذاران زن سرمایه گذاری بیشتری کنند؟

برخی از صندوق‌های سرمایه‌گذاری، چیزی را ارائه می‌دهند که گلدمن تپر برای بنیان‌گذاران در اقلیت‌مانده فین‌تک «استثنا» می‌خواند. اما صندوق‌های چند میلیارد دلاری که 10 میلیون دلار به بنیان‌گذارانی از اقشار به حاشیه رانده شده اختصاص می‌دهند، کمک چندانی نمی‌کنند.

گلدمن تپر می‌گوید: «ما استثنا نیستیم. 50 درصد پول را به ما بدهید، ما به شما نشان خواهیم داد که چه کاری می‌توانیم انجام دهیم».

گلدمن تپر معتقد است، «برای اینکه VCها بیشتر به کسب‌وکارهای تحت رهبری زنان کمک کنند، این امر باید توسط افرادی که به آنها پول می‌دهند اجباری شود. اگر سرمایه‌گذاران و شرکای محدود در این صندوق‌ها آمار تعداد مدیران عامل زن در این سبدها را می‌دانستند، وحشت‌زده می‌شدند. این درصد معمولا برای این صندوق‌های انبوه که دارای شرکت‌های زیادی در پرتفوی خود هستند، رقمی نزدیک به صفر است».

گلدمن تپر گفت: اگر شرکای محدود، صندوق‌های سرمایه‌گذاری را ملزم کنند تا مطمئن شوند که 10 درصد معاملاتشان از سوی بنیان‌گذارانی است که در اقلیت هستند، تغییر قابل ملاحظه‌ای ایجاد می‌شود. آنها همچنین می‌توانند از شرکت‌های خطرپذیر بخواهند که مطمئن شوند تیم‌هایی که استارت‌آپ‌ها را بررسی می‌کنند متنوع هستند. آنها می‌توانند از VCها بپرسند که آیا از معیارهای مشابهی در کسب‌وکارهای زنانه و استارت‌آپ‌هایی که توسط مردان رهبری می‌شوند استفاده می‌کنند یا خیر. من فکر می‌کنم شرکای محدود نسبتا منفعل بوده‌اند؛ زیرا آنها پول زیادی به دست آورده‌اند. هیچ چیزی وجود ندارد که آنها را ملزم کند به آنچه شرکای عمومی‌شان انجام می‌دهند نگاه کنند و تا زمانی که شرکای محدود نگویند، «شما باید X دلار را روی بنیانگذارانی که در اقلیت هستند سرمایه‌گذاری کنید، بروید آنها را پیدا کنید»، هیچ کس این کار را انجام نخواهد داد. آنها می‌دانند که زنان کنار گذاشته می‌شوند و واقعا وقتی زنان در موقعیت‌های قدرت قرار می‌گیرند، متوجه می‌شوند که باید برای نیمی از جمعیت کاری انجام دهند. موسسات در تلاش هستند تا مدیران ارشد خود را متنوع کنند و زمانی که شما مدیران ارشد خود را متنوع کنید، همه چیز شروع به تغییر می‌کند. اما موسسات بزرگی که بسیار متنوع باشند، به اندازه کافی وجود ندارند».

وینت هم می‌گوید: «آنچه که من بعد از کوبیدن سرم به دیوار متوجه شدم این است که ما فقط باید به این کار ادامه دهیم. من تمام کارهای کوچکی را که می‌توانم انجام دهم، و به عنوان یک سازمان، کارهای بزرگی را که بتوانیم انجام دهیم، انجام خواهم داد. اما فکر می‌کنم اگر  چند قرن زمان نبرد، حداقل چند دهه طول می‌کشد. من نمی دانم که آیا هنوز تغییر قابل توجهی ایجاد شده یا خیر، اما استخدام همکاران و شرکای زن در شرکت‌های VC قطعا طی پنج سال گذشته افزایش یافته است. این امر در نهایت به پول بیشتری برای بنیانگذاران زن تبدیل خواهد شد، که فقط به دلیل ماهیت حضور زنان در این صندوق‌ها است. من نمی‌دانم چقدر طول می‌کشد تا نتیجه‌ای حاصل شود، اما در نهایت این اتفاق خواهد افتاد».

حداقل یک مطالعه نشان می‌دهد که تنوع در تیم‌های VC می‌تواند منجر به عملکرد بهتر شود. هاروارد بیزینس ریویو در مطالعه‌ای دریافته است که شرکت‌های VC که نسبت استخدام شرکای زن خود را 10 درصد افزایش دادند، 9.7 درصد خروج سودآورتری داشتند. اما داشتن VCها و سرمایه‌گذاران زن بیشتر، به طور خودکار کمکی نخواهد کرد.

یودینا در این زمینه می‌گوید: «بر اساس تجربه و درک من، فکر می‌کنم سرمایه‌گذاران زن با فشارهای اجتماعی-اقتصادی خاص خودشان مواجه هستند. آنها که توسط سرمایه‌گذاران مرد احاطه شده‌اند، اندکی از سرمایه‌گذاری روی دیگر کارآفرینان زن می‌ترسند؛ زیرا کارآفرینان زن به دلیل کمتر بودن حضورشان در خارج از منزل، به عنوان کارآفرینانی پرخطر تلقی می‌شوند».

مانند گلدمن تپر، یودینا شرکای محدودی مانند صندوق‌های بازنشستگی، موقوفات و بنیادها را کلید می‌داند و می‌گوید که اگر آنها VCها را موظف کنند که حداقل 10 درصد از سرمایه را به بنیانگذاران زن اختصاص دهند، به پیشرفت این موضوع کمک خواهد کرد. صنعت VC به خوبی به الگوها واکنش نشان می‌دهد. اگر یکی از صندوق‌های بازنشستگی معروف قدم بردارد و بگوید، ما دیگر سرمایه‌ای به صندوق‌های خطرپذیر ارائه نمی‌کنیم مگر اینکه مدرکی داشته باشیم که طی سه تا پنج سال آینده آن صندوق‌های خطرپذیر 10 درصد را به بنیانگذاران زن اختصاص خواهند داد. بقیه صنعت دنباله‌روی آن‌ها خواهد شد».

او می‌گوید: «به نظر من، زنان قطعاً باید صد برابر سخت‌تر کار کنند. هیچ کس فقط بر اساس پیچ دک و ایده به من پول نمی‌داد. من باید پول خودم را سرمایه‌گذاری می‌کردم تا شرکت شروع به پیشرفت کند. من باید تیم را می‌ساختم و باید چیزهای زیادی را در این زمینه اثبات می‌کردم». او همچنین به VCهایی رفته است که روی بنیانگذاران زن سرمایه گذاری می‌کردند.

یودینا اشاره می‌کند «که VC ها معمولاً به دنبال موفقیت چشمگیر 100٪ شرکت‌هایی نیستند که در آنها سرمایه گذاری می‌کنند. آنها فقط به دنبال موفقیت 5 تا 10 درصد از شرکت ها هستند. اما من فکر می‌کنم بسیار مهم است که به بنیانگذاران زن و بنیانگذاران مرد فرصت مناسبی بدهیم تا به این نتیجه موفقیت برسند».

 

[1] Pitchbook

[2] Caroline Winnett

[3] Berkeley SkyDeck

[4] Leslie Goldman Tepper

[5] Artemis Fund

[6] Ksenia Yudina

[7] UNest

[8] Anthemis

ارسال نظر
پاسخ به :
= 5-4