طبق آمارهای منتشرشده ضریب نفوذ بیمه در ایران در خوشبینانهترین حالت ۲.۵ درصد است که این ضریب در متوسط دنیا ۷ درصد و در کشورهای توسعهیافته بین ۱۱ تا ۱۴ است. عدم اولویتگذاری موضوع بیمه از سوی سیاستگذاران و عدم مطالبهگری بیمهگزاران منجر شده صنعت بیمه موضوع استراتژیکی نباشد. وقتی از منظر سیستمی، مدیران ارشد و مسئولین و سیاستگذاران به موضوع بیمه نگاه میکنیم متوجه میشویم بیمه در کشور ما تبدیل به یک موضوع استراتژیک و کلیدی نشده است. البته نباید این نکته را فراموش کرد که بیمه اولویت مردم نیز نیست.
از سوی دیگر عدم نگاه استراتژیک منجر شده بیمه با فناوریهای نوین ارتباط کمتری بگیرد و روند تحولات فناورانه در صنعت بیمه کندتر باشد. اگر به ترکیب پرتفوی صنعت بیمه نگاه کنیم بخش اعظم پرتفویی که صنعت بیمه تولید میکند، بیمه اجباری و ثالث است که این بیمه خریدار چندانی ندارد. هروقت ترکیب پرتفو به سمت بیمههای اختیاری و بلندمدت مانند عمر حرکت کند، میتوان انتظار داشت هم ضریب نفوذ بیمه در مردم بیشتر شود هم بیمه از قید و بند فروش بیمههای اجباری خلاص شود که با این اتفاق نیاز به خلاقیت و استقبال از ایدههای نو و فناوریهای نو نیز در بیمه احساس خواهد شد.
از منظر اقتصادی نیز شرایط به سمتی حرکت کرده که مردم اقبال کمتری به بیمه نشان میدهند. اگر ما سلسله مراتب نیازهای مازلو را مبنای تحلیل خود قرار دهیم، طبیعتا رده اول نیازهای مازلو نیازهای زیستی، معیشتی و فیزیولوژیک است. رده دوم نیازهای ایمنی است که بیمه در این دسته قرار میگیرد اما طی سالهای اخیر روند اقتصاد و سرانه درآمد و اشتغال و سرمایهگذاری نشان میدهد که ما به سمت پایین و رو به زوال حرکت کردهایم. در شرایط اقتصادی کنونی مردم بیشتر به نیازهای معیشتی خود میپردازند تا اینکه موضوع ایمنی و بیمه برای آنها در اولویت باشد.
یکی دیگر از دلایلی که باعث شده ما روند کندتری در پذیرش و اجرای ایدههای نوین داشته باشیم، عدم اقبال مدیران ارشد، تصمیمگیران و سیاستگذاران صنعت بیمه به این موضوع است. شاید در حرف موجهایی تحت عنوان تحول و بازاریابی دیجیتال راه افتاده باشد اما عملا شواهدی مبنی بر رخ دادن این اتفاق در درون شرکتهای بیمه و در کلانصنعت بیمه و یا ارتباط صنعت بیمه با سایر صنایع و خدمات نمیبینم.
هرچند شرایط پاندمی کرونا محرکی برای صحبت کردن درمورد بحث دیجیتالی در صنعت بیمه شده است اما به جرئت میتوان گفت بیمه از فرآیندهای تجاری، اداری و صنعتی مملکت غایب بوده و به یک موضوع لوکس تبدیل شده است و هنوز افراد جامعه نسبت به ضرورت بیمه، احساسی ندارند و صنعت بیمه یک موضوع کلیدی و استراتژیک به حساب نمیآید.
از سوی دیگر اگر بخواهیم تحول دیجیتال در جایی ایجاد کنیم نیاز است ساختارها و زیرساختهای حقوقی، عملیاتی و اداری آن را پیشبینی کنیم. اگر صنعت بیمه بخواهد پذیرای استارتآپها باشد، نیاز به فضا و بستر مناسب دارد و باید زیرساختهای این حضور آماده و نقش راهی تهیه شود؛ بدون اینها استارتآپها موفق نخواهند بود.
علیرغم تلاش نخبگان و فعالان و شرکتهای بیمهای برای سرمایهگذاری برروی استارتآپهای بیمهای متاسفانه نمیتوانیم این تحولات را موثر بدانیم و بگوییم صنعت بیمه به این نوآوریها وابسته است. جز الکترونیکی شدن برخی از فرآیندها و آمدن محرکهایی مانند استارتآپهای فروش که براساس سبک زندگی مردم و تمایل به خرید اینترنتی صورت گرفته، نمیتوان گفت استارتآپها و فناوریهای نوین تحولات چشمگیری در صنعت بیمه داشته و نتوانستهاند این صنعت را به خود وابسته کنند.
البته نباید این نکته را فراموش کرد که صنعت بیمه مستعد نوآوری نیست چون از جنس ریسک است و مانند کالا نمیتوان روی محصولات صنعت بیمه مانور داد اما از بعد فرآیندی کشور ما به شدت میتواند در صنعت بیمه از جهت فرآیند نوآور باشد.
بیزینس مدل صنعت بیمه نیاز به بازنگری دارد و با این مدل که در حال حاضر وجود دارد، نوآوری در صنعت بیمه به آن صورت که میخواهیم، اتفاق نمیافتد. در قدم اول باید خود را از قوانین متراکم اداری که در این مسیر گذاشته شده رها کنیم تا بتوانیم بستر چابکی را برای تحولات ایجاد کنیم.
فقدان نهادهای واسط برای تسهیل فرآیند نوآوری نکته بعدی است که نباید از آن غافل ماند. یعنی ما نهاد یا نهادهای واسطی که به صاحبان ایده کمک کنند، نداریم و در نهایت نوآوری برای بنگاههای بیمه یک چالش محسوب میشود. میزان مشارکتپذیری کارکنان از شرکتهای بیمه و وجود بسترهای خلاقیت و نوآوری در استقبال از ایدههای جدید به طور سیستماتیک در شرکتهای بیمه ما وجود ندارد.
عدم مطالبه مردمی و خرد و کلان توسط صنایع از صنعت بیمه نکته بعدی است که به دوری این حوزه از نوآوری دامن زده است. عدم رضایت از بیمهگران مانعی بوده که باعث شده به صنعت بیمه ما به عنوان صنعتی فاقد خلاقیت و نوآوری توجه شود. ما دچار ریسک سیستمی مثل ریسک سیاسی و اقتصادی، مثل تحریم، تورم و رکود شدهایم که در این شرایط نمیتوان انتظار داشت صنایع، فناوریها و مردم حال و روز خوبی داشته باشند.