یکی از واژههای پرکاربرد در صنعت بیمه «برهمزنندگی» است. معمولا به اینشورتک یا همان فناوری بیمهای به عنوان نوعی برهمزنندگی دیجیتالی در صنعت بیمه اشاره میشود. اینشورتکها با حضورشان در صنعت بیمه، بازی را به هم زدهاند. آنها باعث شدهاند محصولات و خدمات جدیدی از طرف صنعت بیمه عرضه شود. اما علاوه بر آنها، بیمه در قالب سنتیاش هم میتوانند صرفا به کمک بازاریابیِ شخصیسازی شده، نوعی برهمزنندگی را ایجاد کند.
بازاریابی شخصیسازی به بیمهگران کمک میکند کسبوکاری رقابتپذیر برای خود ایجاد کنند به گونهای که امکان رقابت با برهمزنندگان دیجیتالی برای آنها فراهم میآید. علاوه بر آن، انگیزههای مالی هم در این مسیر ایجاد میشود.
شخصیسازی یعنی مشتری را به دقت هدف بگیرید، کاملا او را بشناسید و متناسب با شرایطش، محصولات و خدمات را برایش قیمتگذاری کنید. یکی از مواردی که در آینده در بازاریابی صنعت بیمه مطرح میشود، شخصیسازی است. در گذشته، بازار بیمه پر از محصولاتی بود که همه باید با شرایط متفاوت، از آن بهره میگرفتند. اما اکنون بازاریابی هم شخصیسازی شده و در نتیجه شرکتهای بیمه به درستی میدانند که در چه بخشی باید سرمایهگذاری کنند و چطور به مشتری مورد نظر خود برسند.
در حالیکه شخصیسازی در صنعت بیمه تازه متولد شده، در بسیاری از دیگر صنایع مدتهاست که رواج پیدا کرده و سودهای بسیاری هم به همراه داشتهاست. بررسیها نشان میدهد رضایت مشتری به دنبال شخصیسازی، تا حد زیادی افزایش پیدا میکند.
برای شخصیسازی لازم است نگاهی ۳۶۰ درجهای به مشتری بیندازیم و همه جوانب را در نظر بگیریم. در بسیاری از صنایع از شخصیسازی به عنوان ابزاری برای ارائه محصولات بهتر و مناسبتر برای مشتری استفاده میشود. برای مثال برخی از صنایع از اطلاعات و دادههای به دست آمده از موتور جستوجوی اینترنتیِ هر کاربر برای ارائه محصولات شخصیسازیشده برای او استفاده میکنند.
در صنعت بیمه، شخصیسازی به وسیله بهرهگیری از دادههای دیجیتالی، امری ممکن است. حتی مشتریانی که در گذشته تجربههای نامطلوبی داشتهاند، با دریافت خدمات شخصیسازی میتوانند دوباره به صنعت باز گردند.
معمولا نیازهای برطرفنشده مشتری در برابر چشمان ما مخفی شدهاند. اما سیگنالهای وجود دارد که میتوان از طریق آنها، نیازهای مخاطب را شناسایی و به صورت شخصیسازیشده آن را برطرف کرد. صنعت بیمه در این زمینه میتواند پیشگام باشد. بسیاری از سیگنالها را میتوان به کمک پیشرفتهای فناوری به دست آورد.
برنامههای شخصیسازی به بیمهگران کمک میکند بازگشت سرمایه بیشتری داشته باشند. با این رویکرد، میتوانند سرمایهگذاری کمتر اما بازدهی بیشتری را تجربه کنند.
عموما سرمایهگذاری برای شخصیسازی نیازی نیست که چندمیلیون دلاری باشد. با سرمایهای اندک هم میتوان این برنامهها را پیش برد. اما بازگشت سرمایه اغلب چندین برابر است. البته همه تجربههای شخصیسازی با موفقیت همراه نخواهد شد. به هر حال به دنبال شخصیسازی، روابطی پیچیده و فرصتهایی تازه فراهم خواهد آمد. اگر این روابط در مسیری درست هدایت شوند، برای کسبوکار موثر خواهند بود. اما اگر شیوه مدیریت آنها ضعف داشته باشد، چیزی جز ضرر به همراه نخواهند داشت.
برای شخصیسازی باید مسیر مشتری را تشخیص بدهید. هر مشتری، مسیر خودش را دارد. سپس بیمهگر باید تشخیص بدهد که در چه زمانی باید مداخله و محصولِ شخصیسازیشدهاش را ارائه کند.
نکته مهم این است که در بیمه سنتی هم میتوان مسیر مشتری را شناسایی کرد و مطابق با آن، محصولات شخصیسازیشده را به دست مشتری رساند. شاید بسیاری از آنها که در عرصه دیجیتالی فعالیت دارند، اصلا وارد مقوله شخصیسازی نشوند. به همین دلیل است که بیمه سنتی در صورتیکه شخصیسازی شده باشد، نقشی موثر خواهد داشت و خودش جرقه برهمزنندگی را میزند.
بیمهگران سنتی باید تمامی رفتارهای مشتری را دنبال کنند و به دنبال بهبود تجربه مشتری از مسیر شخصیسازی باشند. آنها با برداشتن این قدم میتوانند خودشان را در بازار تقویت کنند. البته که شخصیسازی هم برای اجرای موفق به آزمون و خطا نیاز دارد اما نتیجهاش در نهایت سودآفرینی بیشتر برای بیمهگران خواهد بود.