این روزها نسبت به همه چیز نوعی ابهام وجود دارد. به همین خاطر است که مردم به این درک رسیدهاند که باید با نوآوری و ایجاد ارزشهای جدید، مسیر خود را به آینده هموار کنند. اما پیشنیازهایی برای نوآوری وجود دارد که باید به آنها توجه داشت.
همه ما میدانیم که باید ظرفیت نوآوری را در کسبوکار خود ایجاد کنیم اما نمیدانیم از کجا باید شروع کرد. 5 پرسش کلیدی وجود دارند که با پاسخ به آنها میتوان ظرفیت نوآوری را در کسبوکار و شرکت خود افزایش داد.
مدیران عامل شرکتها معمولا بدون هیچ درنگی، به سرمایهگذاران خود هم وعده عملکرد عالی میدهند و هم قول میدهند شرکت رشدی کمنظیر را تجربه کند. اما در واقعیت معمولا این دو مورد با هم رخ نمیدهند.
اکثر مدیران عامل به عملکرد روزانه خود توجه دارند و در نتیجه عمده تمرکز خود را روی این مقوله میگذارند. اما باید این رویکرد را تغییر داد. از این طریق میتوان به رشد هم دست پیدا کرد. در واقع باید شکاف میان رشد و عملکرد را از میان برداشت. پس باید از خودتان بپرسید شرکت شما تا چه اندازه در زمینه رشد و عملکرد از حدود انتظار فاصله دارد. سپس باید راهی برای پر کردن شکافها پیدا کنید. از این طریق میتوانید فرصتی ویژه برای نوآوری فراهم آورید.
معمولا نوآوری در سازمان با عواملی دچار وقفه میشود و برخی نظامهای مدیریتی روی آن اثر میگذارند. در واقع نظام مدیریتی میتواند ماهیت نوآوری را هم عوض کند مثلا گاهی میتواند باعث شود که چشمانداز و اهداف آن نوآوری به کلی تغییر کنند.
پیش از اقدام به نوآوری باید ببینیم چه نظامهایی بر فعالیتهای نوآوری اعمال نفوذ میکنند. به این ترتیب میتوان ظرفیتها را برای نوآوری هم افزایش داد.
هر چیزی که قرار است فعالیتهای نوآورانه را تعریف کند باید پیش از اقدام به نوآوری، شناسایی شوند. سپس میتوان با اطمینان خاطر اقدام به نوآوری کرد.
بسیاری از مواقع نوآوریها آغاز میشوند و تا حد زیادی هم پیش میروند و حتی بزرگ میشوند اما در یک نقطه، مدیران به این نتیجه میرسند که این نوآوری با استراتژیهای شرکت آنها همخوانی و مطابقت ندارد و در نتیجه نمیتوانند برای آن سرمایهگذاری کنند.
به این ترتیب پیش از آنکه اقدامات نوآورانه در یک کسبوکار در دستور کار قرار بگیرند باید تصمیم بگیرید که آیا با توجه به استراتژیهای خود در شرکت میتواند منابع و سرمایه کافی را به آن اختصاص دهید. سپس باید میزان تخصیص را مشخص کرد. در غیر اینصورت نوآوری موفقیتآمیز نخواهد بود.
شاید لازم باشد پیش از اقدام به نوآوری، شکل پایلوت آن را اجرا کرد تا ایرادهای آن هم مشخص شود. از این طریق میتوان بهتر در مورد آن اقدام نوآورانه و تخصیص منابع به آن، تصمیم گرفت.
افرادی در شرکت یا کسبوکار شما قرار است به صورت ویژه روی پروژههای نوآوری کار کنند. این افراد میتوانند از کارکنان شرکت باشند یا نیروهایی باشند که از بیرون میآیند. این مورد باید از ابتدا مشخص شود.
بهتر است گروههای نوآوری، واحدی برای خودشان داشته باشند و درون شرکت فعالیت کنند. از این طریق میتوان تمرکز آنها را بر فناوری هم حفظ کرد.
این واحد باید گزارشهایی درباره پیشبرد نوآوری در شرکت ارائه کنند. از طریق این گزارشها میتوان روند فعالیتهای آنها را در راستای نوآوری برای شرکت به صورت مداوم بررسی کرد.
اگر در ابتدای مسیر نوآوری قرار دارید باید ببینید قرار است دقیقا از کجا شروع کنید. در واقع باید به تصویری حقیقی از وضعیت فعلی خود برسید و در نهایت هدفی را تعیین کنید که کاملا واقعبینانه است. در این مسیر باید حواستان به اهداف بلندپروازانه و دستنیافتنی هم باشد.
چند پروژه ساده که نسبت به موفقیت آنها اطمینان نسبی دارید، انتخاب کنید و فعالیت خود را ترجیحا از همین نقطه از سر بگیرید. در نظر داشته باشید که در ابتدای راه حتما باید برنامهریزی کنید. برنامهریزی به موفقیت شما در آینده کمک زیادی خواهد کرد. بعد از هر اقدام هم حتما یافتهها و نتایج را مورد بررسی قرار دهید تا سنگ بنای موفقیت در نوآوری در آینده را بچینید.