حمید کردبچه رییس پژوهشکده بیمه در گفت‌وگو با «اینشورتک» از نقش فناوری‌ در آینده صنعت بیمه می‌گوید

آینده صنعت بیمه، آینده‌ای دیجیتالی است

تحول مسیر محتوم صنعت بیمه است. اگر شرکتی برای آن آماده نباشد و اسب زین کرده نداشته باشد، قطعاً به‌سختی عقب خواهند ماند و حتی ممکن است بقای آن‌ها با مخاطره مواجه شود.
تاریخ: 15 آذر 1400
شناسه: 375

باید اسب خود را زین کنند و گریزی از این نیست؛ اگر شرکت‌های بیمه با فناوری‌های نوین به روز نشوند، کنار زده می‌شوند؛ این را حمید کردبچه، رئیس پژوهشکده بیمه می‌گوید. کردبچه معتقد است: آینده صنعت بیمه، آینده‌ای دیجیتالی است. اما به‌نظر می‌رسد خیلی‌ها این نکته را نپذیرفته‌اند. برای همین هر وقت نهاد ناظر یا سیاست‌گذار می‌خواهد به گسترش فعالیت‌های دیجیتال کمک کند، مقاومت‌هایی شکل می‌گیرد. مقاومت‌های حوزه سنتی در مقابل حوزه‌های فناورمحور؛ کردبچه تاکید می‌کند کهشرکت‌های بیمه از سرنوشت حمل‌ونقل باید درس بیاموزند و اسب خود را زین کنند برای عبور از این گذر.

 

  •  نقش و جایگاه صنعت بیمه در توسعه پایدار و در برنامههای کلان توسعه در ایران چیست؟

این‌یک بحث نسبتاً شناخته‌شده است. مطالعات مختلفی، در دانشگاه و در مؤسسات تحقیقاتی جهانی انجام‌شده که نقش بیمه در توسعه اقتصادی کشورها را توضیح داده‌اند. تمام این مطالعات یک نتیجه مشخص دارند که بیمه و توسعه بیمه نقش مهم و مثبتی در رشد اقتصادی کشورها دارد. اگر بخواهم خیلی کلی و در حد چند جمله ابعاد مختلف این بحث را توضیح دهم، باید به کارکرد اصلی بیمه اشاره‌کنم، یعنی ماهیت کسب‌وکار بیمه که درواقع تجمیع و توزیع ریسک است که به‌طورکلی آن را پوشش ریسک می‌گوییم؛ بنابراین بیمه در تمام کشورها نقش مهمی در حفظ ثروت ملی و حفظ کسب‌وکارها در مقابل مخاطرات مختلف دارد. ما می‌دانیم که در سطح ملی، امنیت یکی از کالاهای مهم است. همین تعبیر در سطح کسب‌وکار هم وجود دارد. در سطح ملی، امنیت در مقابل مخاطرات خارجی تعریف می‌شود؛ اما در سطح کسب‌وکار، امنیتی که از آن صحبت می‌کنیم، در مقابل خطرات و ریسک‌هایی است که در کسب‌وکار وجود دارد.

همان‌گونه که تمام کشورها در سطح ملی هزینه‌های سرسام‌آور برای امنیت می‌دهند، در کسب‌وکار هم باید به همین ترتیب باشد. به همین دلیل کشورهایی که صنعت بیمه توسعه‌یافته دارند، به سبب پوشش ریسک بهتر و کاهش هزینه مبادله در اقتصاد، از توسعه بیشتر کسب‌وکار و تجارت برخوردارند. علاوه بر این، نهاد بیمه یک واسطه مالی است، درست مثل بانک، مثل صندوق‌های سرمایه‌گذاری؛ یعنی واسطه بین وجوه، عرضه‌کنندگان وجوه یا کسانی که پس‌انداز دارند و متقاضیان یا کسانی که به این وجوه نیاز دارند؛ یعنی سرمایه‌گذاران. چه در قالب بیمه‌های زندگی که این ماهیت را به‌صورت جدی‌تر دارند، چه بیمه‌های غیرزندگی، حتی بیمه خودرو که چنین ماهیتی دارند. به این دلیل که به‌هرحال شرکت بیمه ذخایری را برای پوشش خسارات نگهداری می‌کند که مدیریت این ذخایر بعضاً منجر به تصمیمات سرمایه‌گذاری‌های کوتاه‌مدت مختلف می‌شود؛ یعنی ماهیت واسطه مالی در اینجا هم اتفاق می‌افتد؛ بنابراین این هم کارکرد مهمی است. به همین دلیل کشورهایی که صنعت بیمه‌شان توسعه‌یافته است، توسعه مالی دارند و این توسعه منجر به بهبود تأمین مالی در اقتصاد می‌شود و می‌تواند اثرات مثبتی بر رشد داشته باشد. فراتر از این‌ها، بخش بیمه مشابه بخش‌های کشاورزی، حمل‌ونقل و غیره از جایگاه مهمی در اقتصادها برخوردار است. یعنی نقشی که بیمه می‌تواند روی ارزش‌افزوده اقتصاد ملی که به‌طورکلی GDP می‌نامیم داشته باشد، نقشی که می‌تواند در اشتغال داشته باشد؛ بنابراین این هم نکته‌ای است که یک صنعت بیمه بزرگ، فعال و پویا می‌تواند موجب رشد اقتصادی بزرگ‌تر و اشتغال بیشتر شود. البته اثرات دیگر بیمه‌های بازرگانی نیز مهم هستند که متأسفانه کمتر به آن‌ها پرداخته‌شده، ازجمله آثار اجتماعی بیمه بر رفتار و عملکرد بیمه‌گذاران، یا کاهش فقر به دلیل کاهش امکان ورشکستگی بنگاه‌ها و بیکاری نیروی کار. اما علی‌رغم این اهمیت، بخش بیمه در ایران باوجود رشد خوبی که در سال‌های اخیر داشته، هنوز از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و ظرفیت بالایی برای رشد دارد.

 

  •  دلیل این وضعیت چیست؛ مسائل زیرساختی یا وضعیت اقتصادی مردم؟

ببینید ابتدا باید توجه کرد که به‌هرحال ما یک کشور درحال‌توسعه هستیم. در مقایسه با کشورهایی که توسعه‌یافته‌اند یا کشورهای نوظهور، همان‌گونه که در سایر حوزه‌ها ضعف‌های جدی داریم، قطعاً در بخش بیمه هم ضعف‌های جدی داریم؛ یعنی به‌هرحال انتظارمان را باید تعدیل کنیم. به‌طور مثال، اقتصاد نمی‌تواند بازار مالی ضعیفی داشته باشد اما بازار بیمه آن بسیار مدرن داشته باشد. چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. این‌ها تناسب‌هایی باهم دارند. به‌هرحال یک کشور درحال‌توسعه، صنعت بیمه‌اش و صنعت بانکی‌اش هم یک صنعت درحال‌توسعه است؛ اما در همین چارچوب هم متأسفانه ما عقب‌ماندگی‌هایی داریم؛ یعنی نسبت به سطح اقتصاد ملی و آنچه می‌توانستیم باشیم به نظر می‌رسد عقب‌تر هستیم. مثلاً، به‌عنوان یک شاخص برای این ادعا می‌توان گفت، سهم تولید ناخالص ملی ایران، در اقتصاد جهانی، به‌طور سنتی در چند دهه اخیر چیزی حدود نیم درصد بوده است. یعنی مثلاً در سال 2020 حدود نیم درصد از تولید 85 هزار میلیارد دلاری جهان به ایران اختصاص داشته است؛ اما وقتی این میزان را با سهم حق بیمه ایران از جهان مقایسه می‌کنید، می‌بینید که سهم ایران نصف این رقم است؛ یعنی 0.2 درصد از حق بیمه جهانی به صنعت بیمه ایران اختصاص دارد (یعنی حدود 12 میلیارد از حدود 610 میلیارد حق بیمه تولید جهانی). یعنی درحالی‌که ایران حدود نیم درصد از تولید ناخالص جهانی را دارد فقط 2/0 درصد از حق بیمه جهانی را دارد.

یک مثال دیگر؛ نسبت حق بیمه تولیدی به GDP، یعنی ضریب نفوذ است که متوسط جهانی آن 7.2 درصد است؛ البته کشورهایی هستند که ضریب نفوذ بیمه در آن‌ها 13، 14 درصد است و کشورهایی هم هستند که کمتر از 1 درصد است. این شاخص برای ایران 2.5 درصد است. هرچند اگر شرکت‌هایی که در محاسبه ضریب نفوذ لحاظ نمی‌شوند، مانند آتیه‌سازان و صندوق بیمه کشاورزی، را در نظر بگیریم، ممکن است این ضریب تا 4 یا 5 درصد، هم برسد. اما واقعاً می‌توانست بیشتر از این باشد، برای توضیح، تولید ناخالص ملی کشور به ارزش اسمی سال 1399 را در نظر بگیرید، که چیزی حدود 3500 هزار میلیارد تومان است. حال اگر ما مثل متوسط دنیا 7.2 درصد این تولید را به‌عنوان حق بیمه می‌داشتیم، یعنی حدود 250 هزار میلیارد تومان می‌شد، یعنی حدود دو و نیم برابر حق بیمه تولیدی که امروز داریم؛ این ارقام نشان می‌دهد که باوجود رشد قابل‌توجه صنعت بیمه در سال‌های اخیر که البته بسیار خوب بوده، به‌هرحال هنوز صنعت بیمه در سطح اقتصاد ملی ظرفیت بالایی برای رشد دارند. این‌که این فاصله چه دلایلی دارد، بحث مفصلی است که البته مطالعات مختلفی پیرامون آن انجام‌شده. حتماً بخشی از آن به سهم نفت در اقتصاد بازمی‌گردد که این سهم، اقتصاد ما را بزرگ‌تر از واقعیت ظرفیت آن نشان می‌دهد، دلیل دیگر به فرهنگ جامعه برمی‌گردد. ضعف فرهنگ بیمه به‌عنوان یک مشکل جدی نه‌تنها در کشور ما، بلکه در کشورهای مشابه خودنمایی می‌کند و به آن توجه می‌شود. سرمایه اجتماعی بیمه و سواد بیمه‌ای مردم می‌توانند دلایل دیگر برای این مشکل باشند. مطالعات مقدماتی و اولیه ما در پژوهشکده نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی و سواد بیمه‌ای بیمه‌گذاران در جامعه ما پایین است. این فرهنگ پایین همراه با ضعف در زیرساخت‌ها، تنوع کمتر محصولات بیمه‌ای، کارایی کمتر عملیات بیمه‌گری در ایران در مقایسه با دنیای توسعه‌یافته، چنین فاصله را ایجاد کرده است.

 

  • در فعالیتهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تحولات حوزه فناوری و نوآوری تأثیرات عجیب‌وغریبی گذاشته است. این تغییرات سریع تکنولوژی در دنیا چه جایگاهی در حوزه صنعت بیمه ایران دارد؟ آیا این یکی از همان فاصله‌های مورداشاره شما نیست؟

 در حوزه فناوری‌های نوین در صنعت بیمه جهانی کارهای جدی صورت می‌گیرد؛ البته این کارها خیلی قدیمی نیستند؛ حوزه فناوری‌های نوین در صنعت بیمه، در خیلی از کشورهای پیشرفته مثل آمریکا، اروپا و چین از 2010 و یا 2012 به بعد شروع‌شده است؛ اما کارهای جدی که اتفاق افتاده، غیر از موج اول انفجاری که در دنیا در اینشورتک‌ها داشتیم، تقریباً از سال 2017، 2018 شروع‌شده است. در ایران هم این اتفاقات تااندازه‌ای وجود داشته است؛ یعنی ما در حوزه فناوری‌های نوین، در صنعت بانکی و بعد از آن در صنعت بیمه شاهد حضور شرکت‌های فناور مثل اینشورتک‌ها هستیم. پژوهشکده هم در چند سال اخیر توجه ویژه‌ای به طراحی و اجرای مطالعاتی در این حوزه و جلب‌توجه صنعت بیمه به این حوزه‌ها داشته است. براساس این مطالعات، به‌خصوص بررسی اتفاقاتی که در چین، اروپا، آمریکا، آلمان و سایر کشورهای پیشرفته رخ‌داده، می‌توان گفت کارهای خیلی جدی‌تری را باید شروع کنیم. اگر بخواهم خیلی کلی بگویم، اولاً این نکته مهمی است که ما باید بپذیریم آینده صنعت بیمه، آینده‌ای دیجیتالی است. به نظر می‌رسد که هنوز خیلی‌ها این نکته را نپذیرفتند. هر وقت نهاد ناظر یا سیاست‌گذار می‌خواهد به گسترش فعالیت‌های دیجیتال کمک کند، می‌بینیم مقاومت‌هایی وجود دارد. درصورتی‌که اگر بخش کسب‌وکاری مرسوم یا سنتی در این تحول پیش‌گام نشود، ممکن است همان اتفاقی که در حمل‌ونقل شهری مرسوم کشور افتاد، در اینجا هم رخ دهد. که البته احتمال آن بسیار زیاد است. ببینید الآن نهادهای غیر بیمه‌ای B2B2C در صنعت بیمه جهانی، غول‌هایی مثل علی‌بابا، تنسنت و بیدو در چین، چه می‌کنند. آن‌ها بخش بزرگی از خدمات بیمه‌ای چین را ارائه می‌کنند. این اتفاق در ایران هم می‌تواند بیفتد.

 تحول دیجیتال همچنین نیازمند بستر فرهنگی مناسب است که بحث کردیم. زیرساخت‌ها، نیروی انسانی و دانش فنی لازم برای استفاده از ابزارهای تحول دیجیتال در صنعت بیمه مانند هوش مصنوعی از دیگر الزامات است. نهادسازی برای توسعه این دانش از اهمیت برخوردار است. ما هنوز در صنعت بیمه یک شتاب‌دهنده جدی نداریم. بعضی از شرکت‌ها فعالیت‌هایی را شروع کردند و شتاب‌دهنده‌هایی را شکل دادند. ببینید در آمریکایی که یک کشور سرمایه‌داری است؛ یعنی اساس آن بازار آزاد است و توانمندی فناورانه بالایی دارد چقدر نهادهای بیمه‌ای روی بسترسازی و نهادسازی حمایت و سرمایه‌گذاری کرده است. می‌دانید که آمریکا در مدیریت بانکی و بیمه‌ای یک نظام متکثر دارد؛ اما در همین نظام متکثر، تنظیم‌گر بیمه‌ای در آمریکا یعنی NAIC، فعالیت‌های گسترده‌ای را در ایجاد بسترهای مناسب، گفتمان‌سازی، نهادسازی، ایجاد کارگروه‌های تخصصی مانند کارگروه‌های کلان داده، امنیت سایبری و هوش مصنوعی برای کمک به بخش خصوصی در گذار دیجیتالی، و همچنین پیوند دادن اینشورتک‌ها و شرکت‌ها در حوزه فن‌آوری نوین، برنامه‌ریزی و اجرا کرده است.

 

  • برای پر کردن خلأهای موجود در بازار سنتی بیمه، ایجاد و ارائه طرحهای نوین اجتنابناپذیر است؛ اما این طرح‌های نوین چه تعریفی دارد و در چه ساختاری ایجاد میشود و ارتباط آن با بیمه مرکزی چیست؟

 مانند هر بازار دیگری، نیاز یا تقاضا، دلیل اصلی هر عرضه‌ای است. وقتی نهاد بیمه‌گر ببیند تقاضا برای یک محصول وجود دارد و در پاسخ به آن تقاضا می‌تواند سود ایجاد کند، بنابراین به دنبال طراحی این محصول می‌رود. در این بخش مسئله، ما مشکلی نداریم؛ البته در شناخت این نیازها و توانمندی بیمه‌گران برای پاسخ‌گویی به آن‌ها، ضعف‌هایی وجود دارد؛ اما در اصل داستان از نظر نیازها، زنجیره ارزش ما مثل ساختار اقتصادی و زنجیره ارزش کشورهای دیگر است، همان محصولاتی که در آنجا تعریف می‌شود، به شکل دیگری در همین‌جا هم قابل‌تعریف است. نکته دیگر این‌که به نظر می‌رسد فرایند طراحی محصولات جدید در کشور ما، نیاز به بازنگری دارد. در کشورهایی که موفق‌تر بودند، این فرایند را بازتر کردند و اجازه می‌دهند که افراد حقوقی و حقیقی مختلف در حوزه‌های گوناگون راحت‌تر به طراحی و پیشنهاد محصول، ورود کنند و از حقوق مادی و معنوی آن برخوردار شوند. در همین بحث محصولات جدید بر بستر فناوری، در آمریکا، مثلاً کارگروه پشتیبان NAIC، اقداماتی کرده است که ممکن است در چارچوب نظام تنظیم‌گری و مقررات‌گذاری برای ما جالب باشد. قانونی دارند تحت عنوان «Waiver Act» که درواقع به آن قانون چشم‌پوشی می‌گویند. براساس این قانون، برای محصولات جدید بر بستر فناوری‌های نوین، یک سری از مقررات و فرایندها را کنار می‌گذارند یا چشم‌پوشی می‌کنند. یا راه‌اندازی جعبه شنی مقررات، در آمریکا و چین به‌شدت دنبال می‌شود. منظور از جعبه شنی این است که بستری را برای فعالیت‌های نوآوری در صنعت بیمه فراهم کنند که افرادی که در این بستر فعالیت می‌کنند، مشمول تمام مقررات سخت‌گیرانه نشوند. این محصولات متناسب با شرایط بازار تعریف می‌شود. به‌عنوان‌مثال همین محصول همتا به همتایی که در ادبیات بیمه ایران می‌شناسیم، یکی از محصولاتی است که در بستر همین اینشورتک‌ها در چین گسترش قابل‌توجهی پیدا کرد که افراد در قالب شرکت‌های غیر بیمه‌ای یک پوشش بیمه‌ای کوچک برای خودشان فراهم می‌کنند و ریسکی بالاتر از یک سطح را به شرکت‌های بیمه‌ای منتقل می‌کنند که این اتفاق عملاً هزینه شرکت‌های بیمه‌ای را به‌شدت کاهش می‌دهد. در حوزه درمان، گجت‌های پوشیدنی در آمریکا و چین گسترش پیداکرده است، به‌خصوص برای بیماری‌های خاص. در این کشورها بیمه‌های استفاده محور و پارامتریک به‌خصوص در رشته خودرو و حمل‌ونقل و حوادث طبیعی بر اساس همین فن‌آوری‌ها به‌سرعت در حال گسترش است. در بحث توزیع که البته در ایران هم اینشورتک‌ها در این حوزه فعال هستند، بخش عمده‌ای از فعالیت‌ها در بستر تحولات دیجیتال و فناوری‌های نوین، در صنعت بیمه جهانی روی محصولات مرتبط با توزیع و فروش تمرکز دارند؛ به‌طور خلاصه می‌توان گفت در زنجیره ارزش صنعت بیمه از بازاریابی، تعیین نرخ، قیمت‌گذاری شخصی‌سازی‌شده و صدور، ارزیابی و پرداخت خسارت، کشف تقلب، تا بهینه‌سازی کلیه فرایندهای سازمان، بخش‌بندی و آنالیز مشتریان، و ارتقا کیفیت تجربه مشتری و غیره در جهان پیشرفته به‌سرعت با استفاده از ابزارهای فن‌آوری‌های نوین در حال تغییر است. کلان داده، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، رایانش ابری و بلاک چین پلتفرم‌های اینترنتی عظیم مثل اوبر و علی‌بابا و در این تحول از جایگاه بالایی برخوردارند.

 

  •   یکی از گفتههایی که مدام مطرح میشود، این است که در ایران ارائه خدمات بیشتر به شکل سازمان محور است تا این‌که مشتری محور باشد. تفاوت این دو نگاه چیست و درنهایت چقدر در عملکرد بیمهگذار تأثیر دارد؟

این بحث به‌خصوص برای صنعت بیمه که محصول مشروط (contingent) می‌فروشد و درک کیفیت یا ویژگی‌های آن برای مشتری در زمان خرید از خود محصول حاصل نمی‌شود بلکه از برند بیمه‌گر قابل دریافت است، به‌ویژه در کشور ما که سرمایه اجتماعی بیمه بالا نیست. از اهمیت بیشتری برخوردار است. خوشبختانه این روزها در صنعت بیمه ما شرکت‌ها به تجربه مشتری، که نقش مهمی در فروش و عملکرد آن‌ها دارد، توجه می‌کنند. در بحث قبلی هم اشاره کردم. واقعاً یکی از شاخصه‌های فرهنگ‌سازی در صنعت بیمه توجه به مشتری و رضایت مشتری است؟ فرهنگ لزوماً از طریق آموزش ایجاد نمی‌شود. اتفاقی که در سال 98 و 99 در بورس رخ داد، مثال گویایی است. ما بدون این‌که سرمایه‌گذاری زیادی روی آموزش کنیم، فقط به سبب این‌که مشتریان تجربه خوبی پیدا کردند، با هجوم به بازار بورس مواجه بودیم، از روستاهای بسیار دورافتاده تا شهرهای بزرگ. چرا؟ به این دلیل که از بازار بورس منفعت و رضایت کسب کرده بودند. اگر همین اتفاق بیفتد؛ یعنی در عین این‌که ما به مباحث آموزشی و مبانی ترویجی توجه داریم، به این‌که مشتری از محصول رضایت داشته باشد و خدمات پس از فروش خوبی دریافت کند و به‌طورکلی تجربه خوبی از خرید محصول بیمه‌ای کسب کند، توجه کنیم، قطعاً می‌تواند اثر قابل‌توجهی بر توسعه بیمه داشته باشد. در اینجا هم ابزارهای دیجیتال که هم ارتباط با مشتری را سرعت می‌دهند، هم کیفیت پاسخ‌گویی را بالا می‌برند و هم امکان بخش‌بندی و رصد دقیق مشتریان را فراهم می‌کنند از جایگاه بالایی برخوردارند.

 

  • به پایین بودن سرمایه اجتماعی در بیمه اشاره کردید؛ در همین شرایط خود سرمایه اجتماعی با عواملی چون فساد و اختلاس مدام تضعیف می‌شود.

بله. به‌طورکلی سرمایه اجتماعی بیمه‌گذاران و مردم در صنعت بیمه ما مجزا از سرمایه‌گذاری اجتماعی مردم نسبت به‌کل اقتصاد کشور نیست. به‌هرحال این‌ها درهم‌تنیده‌اند و نمی‌توان مجزا کرد؛ یعنی اگر به دلیلی نهاد دولت و قوه مجریه سرمایه اجتماعی پایینی در کشوری داشته باشد، قطعاً بر این‌که صنعت بیمه یا صنعت بانکی آن نیز سرمایه اجتماعی کمی داشته باشند، تأثیر دارد. طبیعتاً هرچه فساد و ناکارایی بالاتر باشد، این سرمایه پایین‌تر خواهد بود.

 

  • زمانی بیمه مستمری زنان خانهدار فروش بالایی داشت. شاید علت آن نیاز جامعه بوده است. در طرحهایی که ارائه میشود، نیاز جامعه چقدر موردتوجه قرار می‌گیرد؟

موفقیت هر طرحی به این برمی‌گردد که چقدر به تقاضا و نیاز بازار جواب دهد؛ اما چون غالباً زنجیره ارزش کسب‌وکارهای ما تفاوت ماهوی با زنجیره ارزش کسب‌وکارها در کشورهای دیگر ندارد و تفاوت معمولاً از نظر سطح کیفیت است؛ بنابراین من با یک مقایسه با کشورهای دیگر می‌توانم بگویم مثلاً اگر در صنعت بیمه آلمان یا چین تنوع محصولات چند برابر ایران است، پس ما در حوزه محصولات بیمه‌ای ظرفیت بهبود قابل‌توجهی داریم. خیلی از محصولاتی که در آن کشورها عرضه می‌شود، اگر در ایران عرضه شود، احتمالاً با استقبال مواجه می‌شود. در بیمه‌های زندگی در دنیا انواعی از محصولات را داریم که در ایران به‌واقع بسیار محدودترند. اگر همین تنوع محصول در بیمه زندگی اتفاق بیفتد، قطعاً سهم بیمه زندگی از مجموع حق بیمه تولیدی کشور 15 درصد نخواهد بود. البته دلایل دیگری هم برای این مشکلات وجود دارد مثل تورم و شرایط سخت اقتصادی مردم. به‌هرحال بیمه در همه کشورها از نظر ماهیت تقاضا یک کالای لوکس تلقی می‌شود که در مراتب اولیه نیاز مردم قرار ندارد و می‌توان آن را به تعویق انداخت. تورم شدید و شرایط سخت زندگی برای طبقات فرودست و حتی طبقه متوسط جامعه، بر این تقاضا اثر قابل‌توجهی داشته است.

 

  • بیشتر این محصولات به نحوی است که مخاطب آن اشخاص حقیقی هستند؛ اما مسائلی چون آلودگی هوا، محیط‌زیست و غیره مسائل کلانی‌اند که شاید بیشتر دولت و سازمان به دنبال پوشش ریسک آن باشند. این موارد چقدر در صنعت بیمه ما موردتوجه قرار میگیرند؟

تنوع محصولاتی که ما داریم بیشتر در حوزه‌های سنتی است. مثل حمل‌ونقل، انواع درمان، انواع مسئولیت. در حوزه محیط‌زیست، آب‌وهوا، سیل و زلزله ظرفیت بسیار زیادی برای رشد صنعت بیمه وجود دارد، به‌خصوص با توجه به بحث جدی تغییر اقلیم که ریسک در این حوزه‌ها را به‌شدت گسترش می‌دهد و متأسفانه صنعت بیمه در ایران هم‌اکنون سهم قابل‌توجهی از پوشش این ریسک‌ها، مثل ریسک سیل را ندارد. جالب است که در همین حوزه‌ها در سطح کشورهای پیشرفته نیز استفاده از فناوری‌های نوین مثل بیمه‌های پارامتریک و بلاک چین موردتوجه است که خوشبختانه در صنعت بیمه ما هم کارهای مقدماتی دراین‌ارتباط با حمایت بیمه مرکزی، سندیکای بیمه گران و مشارکت چند شرکت بیمه آغازشده است.

 

  • تفاوت حوزه سنتی با حوزههای نوین مثل تغییر اقلیم در این است که برخلاف مردم عادی، شاید مسئله مادی برای حاکمیت خیلی دارای اهمیت نباشد. در اینجا گره کار کجاست؟

آنچه من می‌گویم در ارتباط با بیمه‌های بازرگانی است. حالا اگر دولت اهداف مشخصی در ارتباط با توسعه بیمه دارد که ممکن است جنبه‌های اجتماعی داشته باشد، مباحث دیگری است؛ ولی به‌طورکلی حاکمیت اگر بخواهد توسعه اقتصادی کشور مراحل خود را به‌خوبی سپری کند باید به توسعه مالی و توسعه بیمه کشور و ارتقا آن توجه بیشتری داشته باشد.

 

  • چطور میتوان طرحهای نوین بیمه را به سمت موفقیت سوق داد؟

پاسخ به این سؤال نیازمند بررسی است؛ ولی تصور من این است که همین گذار دیجیتالی و تبدیل شرکت‌ها از شرکت‌های مبتنی بر مدل کسب‌وکار سنتی به شرکت‌های مبتنی بر کسب‌وکار دیجیتالی، می‌تواند خیلی مؤثر باشد و برای این دلایل مختلفی وجود دارد.

 

  • دلایل کدام است؟

 استفاده از ابزارهای نوین می‌تواند هزینه عملیاتی تمام‌شده شرکت بیمه را به‌شدت کاهش دهد؛ گزارش‌های جهانی نشان می‌دهند استفاده از هوش مصنوعی، اطلاعات کلان داده، رایانش ابری ظرفیت بالایی برای ارتقا کارایی عملیاتی شرکت‌ها دارند. به‌عنوان‌مثال برآورد می‌شود با کاربرد هوش مصنوعی در عملیات بیمه گری و یا ارتقا توانایی نیروی انسانی به‌گونه‌ای که هم مهارت اصلی (core skill) یا بیمه‌گری خود را دارد و هم مهارت دیجیتال (digital skill) پیداکرده؛ یعنی با ترکیبی است از این دو، بهره‌وری نیروی انسانی شرکت‌های بیمه بالا می‌رود. در این راستا اگرچه خوشبختانه ما الکترونیک کردن فعالیت‌ها را در صنعت بیمه شروع کردیم، اما در حوزه فناوری و توانمندسازی نیروی انسانی و ایجاد زیرساخت‌های لازم، هنوز در ابتدای مسیر هستیم و باید برنامه‌های مختلف در حوزه‌های گوناگون طراحی و اجرا کرد تا در به وضعیتی برسیم که بتوان در آستانه تحول دیجیتال یعنی کسب‌وکار و سازمان متمرکز بر کلیک قرار گرفت؛ (اصطلاحاً می‌گویند click به‌جای brick)؛ یعنی کسب‌وکاری که سهم آجر به‌عنوان نماد فیزیک در آن به‌شدت کم شود و مبتنی بر دانش و ابزارهای دیجیتال اداره شود. این اتفاق می‌تواند هم هزینه‌های عملیاتی را به‌شدت کاهش دهد، هم رضایت مشتری را ایجاب کند. سرعت کار و خدمات بعد از فروش را افزایش دهد؛ بنابراین از این منظر هم می‌تواند کارگشا باشد. بعد سوم شرکت‌هایی است که می‌توانند در این بستر ورود کنند، مثل اینشورتک‌ها که می‌توانند ارائه خدمات، ارزیابی خسارت، پرداخت خسارت و توزیع را به‌شدت متحول کنند و این تحول هم می‌تواند نقش مهمی در ارتقای عملکرد شرکت‌های بیمه داشته باشد.

 

  • ساختار بیمه مرکزی در بررسی همین طرحهای نوین، با توجه به نگاه سنتی که در آن حاکم است، چقدر میتواند راهگشا یا مانع باشد و آنجا نیازمند به چه نوع تحولی است؟

به‌عنوان رئیس پژوهشکده بیمه و بر اساس ارزیابی علمی باید بگویم اقدامات بسیار خوبی در سال‌های اخیر انجام‌شده و بینش بسیار خوبی در مدیریت راهبردی بیمه مرکزی برای این تحول وجود دارد، و مطالعه اخیر پژوهشکده نیز نشان داده در بین بیش از 10 نهاد موردبررسی در صنعت بیمه، شاخص بینش این نهاد برای تحول دیجیتال بالاترین بوده، باوجوداین هنوز راه طولانی وجود دارد که باید پیمود. البته باید تأکید کرد، بیمه مرکزی علی‌رغم برخی محدودیت‌ها و موانع ساختاری موجود تلاش جدی دارد تا با فاصله گرفتن از ساختارهای گذشته فرآیندهای خود را چابک و به‌روز نماید. این مسیر درستی است که باید سرعت آن را افزایش داد. نهادهای تنظیم‌گر در کشورهای پیشرو ازجمله آمریکا و چین، نیز با سرعت در این جهت حرکت می‌کنند. گفتمان سازی، نهادسازی، اصلاح مقررات و ایجاد شرایط مطلوب برای رونق این نوع فعالیت‌ها در صنعت بیمه، اقدامات جدی این کشورها در سال‌های اخیر بوده است. قطب‌های متعدد کسب‌وکار نوآورانه مبتنی بر فناوری‌های نوین با حمایت دولت‌ها در ایالات مختلف آمریکا و چین شکل‌گرفته‌اند. برنامه "پل زدن روی شکاف"، در آمریکا که برگزاری منظم رویدادهای گفتگو با فناوران صنعت بیمه آمریکا است و یا راه‌اندازی میز کمک در ادارات بیمه ایالتی آمریکا و یا اصلاحات و ساده‌سازی قوانین و مقررات، هم به شکل عمومی مانند حذف و تعلیق برخی مقررات برای عموم فعالیت‌های نوآورانه و هم مصداقی مانند ایجاد "جعبه شنی مقررات" در این راستا بوده‌اند. در ایران نیز اقداماتی مانند کارهای مطالعاتی پژوهشکده، اصلاح جزئی برخی مقررات برای فعالیت‌های دیجیتال و یا کمیته تازه تأسیس تحول دیجیتال در بیمه مرکزی و همچنین راه‌اندازی زنجیره بلوکی با حمایت بیمه مرکزی و سندیکا و مشارکت برخی شرکت‌ها و پژوهشکده انجام‌شده، اما به نظر می‌رسد باید خیلی جدی‌تر به این موضوع بسیار مهم توجه کرد موضوعی که تا کمتر از یک دهه دیگر، همه صنعت بیمه را زیرورو خواهد کرد و مک کینزی در گزارش صنعت بیمه در 2030، آن را زلزله‌ای در صنعت بیمه نامیده است.

 

  • انتظار از بیمه مرکزی چیست؟

به نظر می‌رسد لازم است بیمه مرکزی حداقل در سه حوزه ورود جدی‌تری داشته باشد: نخست در بحث گفتمان‌سازی. باید با استفاده از تجربه موفق کشورهای دیگر به‌ویژه آمریکا در این خصوص اقداماتی را آغاز کرد. نهادسازی حوزه دیگر است. تدوین سند تحول دیجیتال صنعت بیمه، اقدام ضروری دیگری است که البته در دست انجام است. ببینید حتی در آمریکا که بالاترین زیرساخت‌های نوآورانه و فناورانه مانند سیلیکون‌ولی را دارد، باز در 2018 چنین سندی را برای صنعت بیمه تصویب کرد. همچنین لازم است نهادهای مشخصی در بیمه مرکزی متولی حوزه‌های جدید فناوری شوند. این حوزه‌های جدید فناوری هم در اینترنت اشیا است، هم در بحث رسانه‌های اجتماعی، هم در بحث هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، هم در بحث کلان‌داده و هم رایانش ابری است. بهتر است هر یک از این‌ها، هم یک متولی مشخص داشته باشند و هم در بستر سازمان بیمه مرکزی جاری باشند.

خوب است برای هرکدام از این‌ها حداقل یک کارگروه جدی تعریف شود، تا این کارگروه بررسی کند که چه اقداماتی را باید برای حمایت از این حوزه در صنعت بیمه دنبال کند، باید چه مقرراتی را تدوین کند و چه مقرراتی را اصلاح کند. یک مثال بسیار جالب این‌که در آمریکا برای این‌که شرکت‌های فناورانه و استارتاپی رونق پیدا کنند، انجمن بیمه آمریکا بررسی کرد و دید که باید یک سری از قوانین را کنار بگذارد و بخشی از آن‌ها را اصلاح کند، مثل قانون "ممانعت از تخفیف". این‌ها را برای شرکت‌های نوآورانه اصلاح کردند که راحت‌تر بتوانند رشد کنند. گام دیگری که بیمه مرکزی می‌تواند بردارد، تأسیس و ایجاد بسترهای مناسب فناورانه است. در کشورهای دیگر همین اتفاق افتاده است. پژوهشکده و بیمه مرکزی هم به آن توجه دارند و دنبال آن هستند؛ ولی هنوز شکل نگرفته که البته لازم است سریع با کمک سندیکا و شرکت‌ها اتفاق بیفتد. مثل همان قطب‌های فناوری و نوآوری، شتاب‌دهنده‌ها و یا بیمه‌گری جامع که در آن ضعف جدی داریم. این‌ها مجموعاً می‌تواند هم کمک اساسی به ورود اینشورتک‌های جدید به صنعت بیمه ایران باشند و هم فرآیندها و ساختار کسب‌وکاری شرکت‌های فعلی را از بستر سنتی به بستر دیجیتال حرکت دهند. حتی نظارت هم نیازمند توجه جدی به این حوزه و راه‌اندازی و توسعه رگ‌تک‌ها است.

 

  •  از شرکت‌ها چطور؟ از آن‌ها چه انتظاری وجود دارد.

این تحول مسیر محتوم صنعت بیمه است. اگر شرکتی برای آن آماده نباشد و اسب زین کرده نداشته باشد، قطعاً به‌سختی عقب خواهند ماند و حتی ممکن است بقای آن‌ها با مخاطره مواجه شود. اجازه دهید یک مثال بزنم. زمانی شرکت‌های بیمه در قیمت‌گذاری فقط کار محاسبات اکچوئری می‌کردند، ایران را نمی‌گویم، منظورم کل دنیا است. در ایران که کار اکچوئری هم هنوز به‌صورت جدی انجام نمی‌شود؛ ولی امروز در دنیا از همین فناوری‌های نوین، یعنی کلان داده استفاده می‌کنند و می‌فهمند که فلان بیمه‌گذار که یک خدمت بیمه‌ای را دریافت کرده است، ویژگی‌هایش، تیپ شخصیتی‌اش، مخارجش چگونه است. تمام این‌ها در بستر اینترنت وجود دارد و کاملاً رصد و جمع‌آوری می‌شوند و متناسب با آن با استفاده از محاسبات داده‌کاوی قیمت داده می‌شود. این قیمت لزوماً دیگر فقط محاسبات اکچوئری-پایه ندارد. به این فرایند اصطلاحاً «قیمت‌گذاری بهینه» می‌گویند و خیلی جالب است که آمریکا در سال 2018 برای آن دستورالعمل نوشته است. استفاده از ابزارهای فناورانه در خیلی از حوزه‌های دیگر نیز در حال شکل دادن تحولات جدی در جهت کاهش هزینه عملیاتی و خسارت پرداختی و افزایش کارایی برای صنعت کشورها بیمه است.

تخصیص بودجه و سرمایه‌گذاری روی فن‌آوری‌ها بسیار مهم است. همچنین سرمایه‌گذاری روی ارتقای نیروی انسانی با آن ویژگی که اشاره کردم یعنی باز تربیت نیروی انسانی هم‌زمان مبتنی بر دو وجه یعنی: تجمیع "مهارت اصلی" و "مهارت دیجیتال" در یک فرد که امروز تحت عنوان اپ اسکیلینگ (upskilling) جایگاه ویژه‌ای در تحول دیجیتال دنیا یافته، بهتر است اولویت فوری و اصلی شرکت‌های بیمه باشد.

 

  • درنهایت گذر از بازار سنتی بیمه با توجه به تمام مشکلاتی که وجود دارد، چقدر امکانپذیر است؟

 اجازه بدهید کوتاه بگویم که گریزناپذیر است؛ چه بخواهیم چه نخواهیم، پدیده‌ای است که حتماً اتفاق می‌افتد. اگر شرکت‌های بیمه این کار را نکنند، شرکت‌های مبتنی بر فنآوری دیجیتال حتی در حوزه‌های غیربیمه‌ای این کار را به‌جای آن‌ها مدیریت می‌کنند. اساساً گذار، اجتناب‌ناپذیر است؛ اما همان‌طور که گفتم، هر شرکت یا فعالیت بیمه‌ای که در شکل مرسوم یا سنتی انجام می‌شود باید بپذیرد که اگر بخواهد در این موج جدید فن‌آوری، از بازار عقب نماند یا حذف نشود و یا پیشگام باشد، باید خودش با برنامه و دورخیز لازم و البته به هنگام، به استقبال این تحول برود و بخشی از ظرفیت و توان خود را برای فراهم‌سازی زمینه‌های آن، بی‌دریغ و سخاوتمندانه تخصیص دهد و خرج کند.

در همین رابطه