تحول دیجیتال ذوب شدن یخ اندیشهها و باورهای سنتی در کسب و کار و تغییری بنیادین در تفکر و عملکرد سازمان است، با توشه راه نوآوری و محوریت فناوریهای تحولآفرین. این تحول دربردارنده بازطراحی مدلهای کسب و کاری، اصلاح فرایندهای سازمانی، و بازآفرینی تجربه مشتریان با لنز دیجیتال است. بنابراین تحول دیجیتال همچون چتری برای کل سازمان بوده و فقط معادل بکارگیری فناوری اطلاعات نیست، بلکه نگاهی گستردهتر و فراتر از آن دارد.
تحول دیجیتال مستلزم تغییر در باورهای افراد و پرورش فرهنگ مناسب است. از سوی دیگر همراه نشدن برخی از سازمانها با این موج، قطعا باعث افول آنها در عصر دیجیتال خواهد شد. در فهرست موفقترین و برترین شرکتهای امروز دنیا دیگر خبری از غولهای نفتی، خودروسازان و بانکها نیست و نامهایی چون اَپِل، آمازون، گوگل و مایکروسافت را میبینیم. به قول چارلز داروین «بقای برخی گونهها بخاطر قدرت یا هوش آنها نیست، بلکه به خاطر انطباق پذیری با تغییر است»
صنعت بیمه نیز از این تحول مستثنی نیست و میتواند با تقویت فرهنگ دیجیتال، چابکسازی و ارتقای قابلیتهای رهبری عصر دیجیتال و با تکیه بر قابلیتهای فناورانه، به بالاترین سطوح بلوغ دیجیتال دست یابد. واقعیت آن است که صنعت بیمه در کشور ما در ابتدای این مسیر قرار دارد. در عصر دیجیتال باید چابک، انعطاف پذیر، نوآور و داده-محور بود، در حالیکه زیرساختها و فرهنگ سازمانی حاکم بر صنعت بیمه هنوز آمادگی لازم برای پرورش این ویژگیها را ندارد. لذا شرکتهای بیمه باید با آموزش مهارتهای تحول دیجیتال به مدیران، کارکنان، و سرمایههای انسانی شبکه بازاریابی و فروش خود، فرهنگ و راهکارهای عملی تحول دیجیتال را در سازمانشان پرورش داده و زُبدگانی را تربیت کنند که به اهمیت تحول دیجیتال اعتقاد داشته، مشتاق آموختن و به کارگیری روندهای فناورانه و معتقد به همکاری با اکوسیستم اینشورتکی باشند، و شبها با دغدغه تحول دیجیتال به خواب بروند و صبحها با اشتیاق اجرایی کردن آن بیدار شوند. هیچ تحولی در یک کسب و کار، یک شبه اتفاق نمیافتد و نیازمند صبر، تلاش، حمایت، آموزش، برنامهریزی و سرمایهگذاری است. تحول دیجیتال یک اکسیر جادویی و یک لوبیای سحرآمیز نیست و شکلگیری فرهنگ آن، همچون پرورش گیاه بامبو است که به سالها صبر و تلاش نیاز دارد.
از سوی دیگر، آفت اصلی تحول در هر صنعتی، نگاه تزئینی و مُدگرایانه برخی از مدیران نسبت به آن است. سرمایهگذاریهای کلان در همان ابتدای راه تحول دیجیتال و ایجاد یک مرکز عریض و طویل نوآوری و فضاهای جذاب و استارتآپی، صرفا منجر به تحول واقعی نمیشود. برای تحول دیجیتال، ذهن افراد باید استارتآپی باشد! تحول یک کالای لوکس نیست که آن را سفارش بدهیم و روی تابلوها و دیوار نوشتههای سازمان خود، داد سخن از آن سر دهیم. تحول دیجیتال همچون تبدیل کرم ابریشم به پروانه است و باید سختی و درد و هزینه آن را تحمل کرد. لذا رهبران تحول دیجیتال در صنعت بیمه کشور ابتدا باید چیستی و چرایی تحول دیجیتال را بدانند، دیدگاه جسورانه و در عین حال واقع بینانهای نسبت به آن داشته باشند و الهام بخش کارکنان خود در زمان رهسپار شدن در سفر دیجیتال باشند. دیدگاه شعاری، ناقص و غلط در خصوص تحول دیجیتال، کوره راهی به ناکجا آباد است و به قول معروف: خشت اول چون نهد معمار کج؛ تا ثریا میرود دیوار کج.
بنابراین شرکتهای بیمه به یک فرمانده واقعی کارزار دیجیتال نیاز دارند. این رهبران عصر دیجیتال، باید در ابتدا نقطه شروع سفر را با ارزیابی بلوغ فعلی سازمان خود مشخص کرده و سپس استراتژی و نقشه راه تحول را با استفاده از ظرفیتهای داخلی و بکارگیری مشاورین باتجربه ترسیم کنند. البته باید توجه داشت که دوران تدوین طرحها و برنامههای تفصیلی چندساله به سرآمده و عمر نوآوریها و فناوریها نیز کوتاه است. راهکار درست، چنگ زدن به ریسمان چابکی است. شرکتهای بیمه باید در ابتدا جهت گیری کلی را مشخص کرده و با توجه به ظرفیتها و محدودیتها، نقشه راه عملی تحول دیجیتال خود را ترسیم کنند. سپس آستینها را بالا زده و راهکارهای عملی را اجرا و در طول مسیر نیز در هر منزلگاه، نتایج را ارزیابی کرده و از درس آموختههای طول راه برای بهبود و اصلاح استفاده کنند. از ابهام نهراسید، حرکت را بر سکون ترجیح دهید، وارد میدان شوید و در سفر جذاب تحول دیجیتال در سازمان خود موفق و پیروز باشید.