با افزایش دادههای فراگیر و فناوریهای بلادرنگ، ایجاد کسبوکارهای جدید برای پاسخگویی به نیازهای مشتری از حالت لوکس به یک الزام برای موفقیت بلندمدت تبدیل شده است. در این میان توجهات به شناسایی و توجه به عوامل کلیدی که میتوانند از آغاز فرایند طراحی یک کسب و کار را هموارتر سازند بیشتر شده است.
مقدمه:
با افزایش دادههای فراگیر و فناوریهای بلادرنگ، ایجاد کسبوکارهای جدید برای پاسخگویی به نیازهای مشتری از حالت لوکس به یک الزام برای موفقیت بلندمدت تبدیل شده است. صنعت بیمه در نقطه عطفی بحرانی قرار دارد. روندهای کلیدی در حال تغییر شکل صنعت هستند، از جمله افزایش رقابت از سوی مجموعهای از بازیگران دیجیتالی بیمهای و غیربیمهای، تغییر سریع انتظارات مشتریان، افزایش اهمیت ارزشگذاریها و در بسیاری از بازارها فشارهای مالی و نرخ بهره.
با توجه به پتانسیل بهبود و چشمانداز بازدهی جذابی که در بیمه میتوان دید، سرمایهگذاران خصوصی و اصلی، با هدف ایجاد کسبوکارهای سریع و مقیاسپذیر، سرمایههای خود را به سوی این صنعت روانه کردهاند. در حال حاضر با بیش از 7 میلیارد دلار سرمایه که تنها در سال 2020 به شرکتهای بیمه سرازیر شده، شاهد ورود سریع سرمایه از طریق سهام خصوصی و کانالهای دیگر هستیم.
1- شش عنصر سازنده برای راهاندازی کسبوکار جدید:
ایجاد کسبوکار جدید به عنوان یک اولویت استراتژیک برای طراحی مجدد و نوآوری در صنعت، حیاتی به نظر میرسد. بخشی از دلیل آن سرعت است: آنچه قبلاً سالها طول میکشید اکنون باید در ماهها یا هفتهها انجام شود تا نیازهای متغیر بازار برآورده شود. بنابراین مدیران بیمه باید نحوه رهبری مؤسسات خود را تغییر دهند.
بسیاری از شرکتهای تاسیس شده تلاش کردهاند و نتوانستهاند کسبوکارهای جدیدی را از ابتدا ایجاد کنند. آنهایی که موفق میشوند سرعت یک استارتاپ را با مقیاس و منابع کسبوکار اصلی ترکیب میکنند. تجربه نشان میدهد که شش عنصر سازنده بیانگر سازمانهایی هستند که مکرراً کسبوکارهای جدید موفقی را ایجاد میکنند:
- تعهد قوی از سوی مدیریت ارشد: شانس ممکن است به راهاندازی موفقیتآمیز یک کسبوکار جدید کمک کند، اما توسعه یک کسبوکار مستلزم حمایت شفاف، قابل مشاهده و پایدار از سوی مدیرعامل و سایر مدیران ارشد است. در واقع، مدیرعامل باید برای بهرهگیری بهتر از زمان و برای یک پشتیبانی استراتژیک، برنامهریزی کند. همچنین نسبت به ایجاد کسبوکار جدید تلاش کند، زیرا چنین مشاغلی اغلب به تخصص و تواناییهایی نیاز دارند که ممکن است شرکت مادر نداشته باشد.
- برتری ارزش بر ایدهها: سازندگان کسبوکار برتر دنبال ایدههای جذاب نمیگردند، بلکه بیشتر بر این تمرکز میکنند که چگونه کسبوکارهای جدید میتوانند بر مزیتهای فعلی خود (به عنوان مثال، دادهها، استعداد، توزیع و ارزش ویژه برند) برای ایجاد ارزش تمرکز کنند. موفقیت بیشتر نصیب فعالان دیجیتالی میشود؛ به عنوان مثال در بیمههای P&C و بیمه عمر از هوش مصنوعی برای فعال کردن جدیدترین تعهدات و رسیدگی به مطالبات استفاده میکنند. پیشنهادات مبتنی بر پلتفرم، کسبوکارهایی که بر حوزهای در زنجیره ارزش تمرکز دارند و پیشنهادات نوآورانه به اشتراکگذاری ریسک مانند بیمه همتا به همتا نیز از این دستهاند.
- چابکی، آزمون و آموزش: پیشرفتهای فناورانه، دادهها و پلتفرمها به کسبوکارها اجازه میدهند تا فرضیههای خود را ارزان و سریع آزمایش کنند. بهرهگیری از این امر مستلزم یک مدل عملیاتی است که در آن تیمها میتوانند به سرعت آزمایش کنند و بیاموزند تا با اطمینان از تناسب محصولشان در بازار حرکت کنند. در نتیجه، با ترکیب سیستماتیک آنچه میآموزند، تواناییهای مناسب را به موقع توسعه خواهند داد.
- قابلیتهای «معماری باز»: فناوری، هسته اصلی بسیاری از نوآوریهای بخش بیمه است. شرکتهای بیمه باید به یک معماری باز متعهد شوند برای اینکه باید به اندازه کافی برای آزمایش، مقیاسبندی موفق و گنجاندن منابع ارزشی متنوع انعطافپذیر باشند. در این بین باید اجزای فناوری به راحتی در آن معماری قابل تعویض و جایگزینی باشند. این قابلیت طیف گستردهتری از مشارکتها، اکوسیستمها و داراییهای داخلی را برای خلق ارزش فرامیخوانند، و همچنین پذیرای تغییرات بعدی در آینده نیز خواهند بود.
- تعادل بین آزادی سازمانی و حمایت شرکتی: کسبوکارهای جدید به فاصله کافی از شرکت مادر نیاز دارند تا از فرآیندهای محدودکننده طراحیشده برای سازمانهای بالغ جلوگیری کنند. در همین راستا، استعدادهای کسبوکار اصلی مهم است، اما باید با استخدامهای جدید که ذهنیتها و مهارتهای متفاوتی را به همراه دارند، متعادل شود. با این حال، کسبوکارهای جدید نمیتوانند در انزوا موفق شوند. آنها نیاز به دسترسی به منابع شرکت مادر دارند، بنابراین رهبران کسبوکار باید یک ساختار حاکمیتی ایجاد کنند که ضمن ایجاد ارتباطات مفید با شرکت مادر، از کشتن نوآوری جلوگیری کند.
- مدیریت عملکرد پویا و اندازهگیری: رهبران موفق در راهاندازی و گسترش کسبوکارهای جدید با ذهنیت یک سرمایهگذار خطرپذیر به سرمایهگذاریهای خود نزدیک میشوند. آنها بر نقاط عطف کلیدی، شاخصهای پیشرو و دادههای باکیفیتی تمرکز میکنند که میتوانند به طور دقیق تقاضا برای یک محصول یا خدمات را منعکس کنند. منابع مالی با برآورده شدن نقاط عطف آزاد میشود و نقاط عطف و معیارها در طول زمان تغییر میکنند تا کسبوکارهای جدید بیش از حد به معیارهای مالی عملکرد در ابتدا محدود نشوند.
رهبران صنعت بیمه باید این شش عنصر را دنبال کنند زیرا به دنبال گسترش ارزش پیشنهادی مشتری، رشد و تمایز در ایجاد مشاغل جدید هستند. برای شروع، آنها باید یک بررسی مبتنی بر واقعیت از فرصتهایی انجام دهند که خواستههای مشتری را برآورده میکند، نقاط قوت سازمان را برای ایجاد مزیت رقابتی واضح برآورده میکند و به اندازه کافی برای ایجاد ارزش واقعی قابل توجه است. رهبران با داشتن یک ایده قوی، میتوانند طرحی دقیق از کسبوکار جدید ایجاد کنند و قبل از مقیاسبندی، آزمایشهای فعالی را با مشتریان واقعی انجام دهند.
مترجم:
ژیلا رفیعی
Translated by: Zhila Rafee
منبع:
https://www.mckinsey.com/industries/financial-services/our-insights/ceo-brief-the-future-of-business-building-in-insurance