با وجود اینکه استفاده از بیگ دیتا برای صنعت بیمه به واسطه زیرساختی یکپارچه میتواند آوردههای غیرقابل انکاری به نفع مشتری نهایی و افزایش سرعت و بهرهوری این صنعت سنتی داشته باشد، اما فعالان آن میگویند هنوز شرکتهای بیمه ایران در این مسیر قرار نگرفتهاند. محمد شیخسفلی، مدیر سابق مارکتینگ شرکت استارتآپی «ازکی»، معتقد است عامل اصلی این وضعیت تضاد منافع است که بیمه مرکزی به عنوان رگولاتور نتوانسته زیرساختی یکپارچه را برای همه ذینفعان ایجاد کند. همچنین ناهماهنگی جدی بین بازیگران اصلی این صنعت یعنی بیمه مرکزی، پژوهشکده بیمه، شرکتهای بیمهای و استارتآپها که تعامل ناکارآمدی را بین آنها رقم زده است که چالشهای حلنشدهای را در این صنعت پررنگ کرده است. به عقیده این فعال سابق صنعت بیمه، نبود زیرساختهای قوی آیتی در کنار فقدان دیالوگ کارآمد بین فعالان آن، به همه این آشفتگیها و کندی پیشرفت در این صنعت دامن زده است.
آقای شیخسفلی، طبق تجربه شما با توجه به اینکه صنعت بیمه پر از دیتاست، چالشهای استفاده از بیگ دیتا در شرکتهای استارتآپی مثل ازکی چیست؟
به طور کلی فضای صنعت بیمه به لحاظ فناوری از بورس و بانک بهشدت عقب است. بخشی از این عقبماندگی به نحوه قانونگذاری بیمه مرکزی بازمیگردد که قوانین بهروزی وضع نکرده است و همین مسئله دست شرکتهای بیمه و اینشورتکها را برای هر نوآوری بسته است. به طور جزئیتر اما باید به موضوع اینطور نگاه کرد که هنوز صدور آنلاین بیمه به معنای واقعی وجود ندارد. یعنی حتی در سایتهای آنلاین فروش بیمه هم پس از ورود اطلاعات از سوی کاربر، دادهها در پشت پرده توسط یک کارشناس در سامانه فناوران بررسی میشود و بهجز شرکت بیمه ایران و کوثر که مرکز دادههای شخصیسازیشده خودشان را دارند، بیمهنامه باقی در سامانه فناوران از سوی یک نیروی انسانی صادر میشود.
منظورتان این است که ما اصلا دیتایی که توانایی راهبری یک سیستم تمامآنلاین را داشته باشد، نداریم؟
خیر، منظور این است که ما داده لازم را برای راهبری و مدیریت یک سیستم آنلاین داریم اما در دست شرکت آمیتیس، زیرمجموعه بیمه مرکزی تعریف شده است. این شرکت در ماهیت وجودیاش با اینشورتکها دارای تضاد منافع است. از طرفی بیمه مرکزی با راهاندازی آمیتیس تمایل به افزایش نظارت دارد. در مقابل، اینشورتکها میخواهند دیتا را نزد خود نگه دارند و خودشان مسیر مورد نظر خود را بسازند. این وضعیت سبب شده که به طور مثال در سامانههای فروش بیمه آنلاین کاربر به طور دستی دادههایی مثل کد ملی و پلاک ماشین را برای بیمه شخص ثالث وارد کند و پلاک بازخوانی میشود اما در نهایت فرایندی که در پسزمینه رخ میدهد برای صدور بیمهنامه به طور سنتی و با عامل انسانی شکل میگیرد. علت این وضعیت این است که استارتآپها نمیتوانند از دادههایی که در اختیار شرکت آمیتیس است به طور API استفاده کنند و به آن متصل شوند تا زمینههای بیگ دیتا فراهم شود.
فقدان این امکان چه ضربهای به اینشورتکها زده است؟
اگر این امکان فراهم بود، ما میتوانستیم خلاقیتهای بیشتری در ارائه محصول نشان دهیم، مثلا برای رانندههایی که دارای اعتبار بالاتری در رانندگی هستند و رفتار کمخطری را از خود نشان میدهند، شرایط خاصی را برای پرداخت حق بیمه در نظر بگیریم. این موضوع بسیار ساده در بیمه شخص ثالث قابل پیگیری است. پیشتر با اظهار خود کاربر و بررسی یک کارشناس این اتفاق میافتاد. پس از آن هم این دادهها در سامانه سنهاب فقط بازخوانی میشوند. در حالی که اینشورتکها میتوانند این مسیر را کوتاه کنند و دادهها را بهنفع کاربر نهایی خلاقانهتر بهکار بگیرند.
با توجه به گفتههای شما در این زمینه، چه اقداماتی برای تسهیل واقعی این مسیر باید انجام شود؟
به نظر من، بیمه مرکزی به عنوان قانونگذار این حوزه باید بتواند تعاملی کارآمد را بین شرکت آمیتیس و اینشورتکها ایجاد کند تا به نقطه مشترک و قابل درکی برسند و به این ناهماهنگیها مهر پایان بزند. چراکه وضعیت فعلی به نحوی است که استارتآپها اصرار دارند که دادهها را به طور مستقیم از کاربران بگیرند و فقط در صورت نیاز به آمیتیس مراجعه کنند و این دادهها را تجمیع و برای کاربران بیمهنامه صادر کنند. در طرف مقابل هم بیمه مرکزی پایش را در یک کفش کرده که همه استارتآپها از مسیر درگاه آمیتیس زیرمجموعه شرکتهای بیمه قرار بگیرند و اقدام به جمعآوری داده و دریافت API کنند. به طور کلی وقتی بیمهنامه از درگاه اینشورتک بهجای شرکت بیمه خریداری شود، هزینه به درگاه استارتآپ واریز میشود و آنها میتوانند کسری حق بیمه را در خدمتشان بدهند. رویکرد فعلی بیمه مرکزی اما استارتآپها را مجبور میکند که یک به یک از شرکتهای بیمه API بگیرند و هزینه پرداخت و پس از آن بیمهنامه صادر شود، ولی استارتآپها به دلیل منافع مالی زیر بار این موضوع نمیروند. به این ترتیب از بیمه مرکزی انتظار میرود بتواند در این بین قانونگذاری را به نحوی انجام دهد که منافع همه ذینفعان را در نظر بگیرد.
پس به نظر شما رویه پیشنهادی بیمه مرکزی درست است؟
به لحاظ فنی، رویه بیمه مرکزی درست است اما در اجرا ناکارآمد است، چراکه از منافع برخی ذینفعان چشمپوشی شده است.
بر این اساس ایجاد یک سیستم یکپارچه به نفع استفاده از فناوری مثل بیگ دیتا و بهترشدن اوضاع بیمه است.
بله، صددرصد. به طور مثال حضور استارتآپها در شرکتهای مسافری آنلاین بسیار مفید بوده، چراکه برای بلیت هواپیما خرید در لحظه رخ میدهد و در لحظه هم صادر میشود. لازمه صدور در لحظه بلیت این است که در پشت صحنه اندوختهای از داده داشته باشیم که استارتآپهای این صنعت با تجمیع دادهها این امکان را برای کاربران فراهم میکنند. در مقابل در آن صنعت هم شرکتهای هواپیمایی وجود دارند که خودشان مستقلا سایت دارند و فروش بلیت را انجام میدهند. مشابه همین اتفاق هم در اینشورتکها رخ میدهد و با ایجاد مزیت مقایسه نرخ بیمهنامهها، امکان فروش آن را برای کاربر نهایی فراهم میکنند. تفاوت صنعت بیمه با صنعت گردشگری در این مثال اما این است که صدور بیمهنامه هنوز به طور سنتی انجام میشود و فرایند پسزمینه آن فاقد یکپارچگی لازم است و گویی صحبت از کلانداده در این بستر یک آرزوی دور و دستنیافتنی بیش نیست.
با وجود این، اصرار استارتآپها بر نگهداشت دیتا نزد خودشان بهجای دادن آن به آمیتیس که به دنبال ایجاد یکپارچگی است، عجیب به نظر میآید.
در بخش بیمه شخص ثالث، آمیتیس دادهها را از طریق سامانه سنهاب به طور کامل در اختیار دارد. در بخش بیمه بدنه اما حتی چیزی مشابه سامانه سنهاب هم وجود ندارد و دادهها بنابر خوداظهاری کاربران تجمیع میشود. بنابراین در دو بخش مشکل وجود دارد: یکی انتقالات تخفیفهاست که ممکن است دیتای آن غلط ثبت شود و دیگری هم به نمایندگان فروش بازمیگردد که میتوانند هر دیتایی را ـحتی غلط و بدون صحتسنجیـ وارد و به سامانه سنهاب منتقل کنند. در کنار این موارد، مقاومت استارتآپها بر سر پیوستن به این زیرساخت یکپارچه بیشتر از موضوع دیتا، به درگاه پرداخت ارتباط دارد، چراکه اگر این منابع مالی در درجه اول به کسبوکارها برسد، امکان سرعتبخشیدن به روند خدماتدهی هم بیشتر میشود. اما اگر قرار باشد که پرداخت به سمت درگاه شرکتهای بیمه حرکت کند و استارتآپها فقط کارمزد دریافت کنند، این شرکتهای نوپای کوچک از لحاظ مالی تحت فشار قرار میگیرند و دچار مشکل نقدینگی میشوند. همچنین مدیریت روزانه عرضه از سوی شرکتهای بیمه بسیار دشوار خواهد شد، چراکه این رویه در استارتآپها اغلب به صورت ماهانه انجام میشود تا بتوانند بهسرعت خدماتدهی کنند و از نقدینگی ایجادشده بهرهوری داشته باشند.
لطفا بگویید چرا با وجود اینکه استفاده از بیگدیتا میتواند بهرهوری این صنعت را بهشدت افزایش دهد، شرکتهای بیمه و استارتآپها وارد این حوزه نشدهاند؟
بهجز مسئله نبود یکپارچگی در حوزه داده در صنعت بیمه، به طور کلی ضعیفبودن زیرساختهای آیتی در ایران سبب شده که شرکتها نتوانند کار جدی روی حوزه دادهها انجام دهند که این مشکل باید به شکل ریشهای حل شود که صنایع مختلف بتوانند به این سو حرکت کنند. به طور خاص درباره شرکتهای بیمه اما باید گفت که آنها سالهاست که خودشان در حال محاسبه ضریب خسارت هستند ولی معضلی که شرکتها در این حوزه با آن مواجهاند، نبود نیروی متخصص در زمینه داده است. اغلب شرکتهای بیمه از داشتن فردی که بتواند دیتای سالیان گذشته را برایشان تجزیه و تحلیل کند، محروم هستند. همچنین عمدتا دیتا در این مجموعهها به طور کامل جمعآوری نشده است. از این رو اکثر شرکتها تمایلی به استفاده از بیگ دیتا ندارند. از طرفی اغلب محصولات بیمه در ایران مغفول مانده چون نگاهی به جمعآوری دیتا نداشتهایم و بیشتر شرکتها درگیر انعقاد قراردادهای B2B بودهاند که این رویکرد درواقع به مشکل اصلی شرکتهای بیمه تبدیل شده است. استارتآپها هم اسیر این نگرش شرکتهای بیمهای شدهاند. همچنین نبود زیرساختی که این دادهها را تجمیع کند و مسئولیت جمعآوری داده را به گردن اینشورتکها نیندازد باعث شده که این شرکتها تمایلی به حرکت به اینسو نداشته باشند.
اما آنطور که فعالان سنهاب میگویند این نهاد در حال تشکیل دریاچه داده است تا حرکت به سوی کلانداده میسر شود، ولی استارتآپها همیشه درگیر پیداکردن دیتا هستند.
حقیقتا سنهاب در حد خودش خوب عمل کرده اما رویکردی که در سنهاب و بیمه مرکزی است به شرکتهای بیمه تسری پیدا نکرده. تنها مشکلی که در بین وجود دارد این است که توسعه در سنهاب فرایندی بسیار طولانی دارد و دادههای آن هم صددرصد معتبر نیست، چراکه عامل انسانی (در اینجا نمایندگی) در حال واردکردن دیتا به طور دستی است. از آنجایی که خلوص این دیتا با ترتیب خاصی اعتبارسنجی نمیشود تا پس از آن به بیمه مرکزی برسد، نمیتوان آن را قابل اعتماد دانست. اما اگر این فرایند تماما آنلاین باشد، نقش انسان به عنوان صادرکننده بیمهنامه در استارتآپها و شرکتهای بیمهای به صفر میل میکند و خطا کاهش مییابد و دیتای غلط جمع نمیشود و سرعت جمعآوری داده هم افزایش پیدا میکند.
طبق تجربه شما بهجز بیمه مرکزی به عنوان رگولاتور، سایر نهادهای زیرساختی مرتبط چقدر با یکدیگر هماهنگاند تا بتوانند با ایجاد یک بستر یکپارچه صنعت بیمه را به سمت دیجیتالیشدن حرکت دهند؟
به نظر من با وجود برگزاری انواع و اقسام سمینارها و همایشها بازیگران اصلی این صنعت یعنی شرکتهای بیمه، پژوهشکده بیمه، بیمه مرکزی و استارتآپها با هم در تعامل مستقیم و شفاف و کارآمد نیستند. به همین خاطر خروجی ملموسی از این جلسات درنمیآید، چراکه هیچوقت این چهار نهاد با یکدیگر برای حل مشکلات و آسیبشناسی و ارائه راهکار گفتوگو نمیکنند. همیشه رویکرد حاضر در این صنعت، متخلفدیدن اینشورتکها بوده و در مقابل پژوهشکده بیمه همیشه بین بیمه مرکزی و استارتآپها قرار میگیرد و ساز خودش را میزند و باقی هم تلاششان به حداکثر رساندن منافع خودشان بوده است. درواقع بازیگران این صنعت در ایفای نقش خود شفاف نیستند و بار مسئولیتپذیرنبودن آنها به گردن استارتآپها افتاده و در مقابل اینشورتکها هم در این وضعیت تمایلی به همکاری ندارند و ترجیحشان این است که خودشان بتوانند استقلال عمل برای مدیریت کسبوکارشان داشته باشند.