دغدغه آینده مالی خود و خانواده برای بسیاری آزار دهنده است. با این حال، بسیاری از بزرگسالان آمریکایی ارزش بیمه زندگی انفرادی را نادیده میگیرند و ترجیح میدهند به جای آن، صرفا بر بیمهنامههای گروهی ارائه شده توسط کارفرمایان تکیه کنند؛ یا بدتر از آن، بدون بیمه زندگی بمانند. اما بیمهنامههای گروهی پوشش بسیار اندکی فراهم میکنند و بسیاری از مردم و وابستگان مالی آنها را در معرض مضیقه قرار میدهند. در اینجا یک شکاف پوششی وجود دارد که باید برطرف شود.
بر اساس نظر نویسنده، میتوان این کار را با استفاده از کلانداده انجام داد: روند مهمی که تنها طی چند سال گذشته به صنعت بیمه وارد شده است. اما ابتدا، شرکتهای بیمه باید درک کنند که این شکاف از ابتدا چگونه ایجاد شد.
چرا بیمه زندگی اغلب نادیده گرفته میشود؟
سهم آمریکاییهای دارای بیمه زندگی طی چندین دهه کاهش مداومی داشته است و از 77٪ در سال 1989 به تنها 52٪ در سال 2021 رسیده است. علت آن مورد بحث است، اما برخی بر این باورند که تا حدی ممکن است به این دلیل باشد که نسل هزاره که گروه سنی کلیدی در بازار امروز هستند، از نظر مالی نسبت به نسلهای قبلی وضعیت بدتری دارند. احتمالاً این موضوع بسیاری را مجبور کرده هزینههایی را که غیرضروری میبینند، مانند بیمه زندگی، حذف کنند.
با این حال، بر اساس یک نظرسنجی که از نسل هزاره در مورد دلایل نداشتن پوشش بیمه زندگی پرسیده شده است، 46٪ سردرگمی در مورد جزئیات پوشش بیمه و اینکه آیا اصلاً به بیمه زندگی نیاز دارند را ذکر کردهاند. تنها 35٪ نگران هزینه بودهاند. پس میتوان اینگونه برداشت کرد که کاهش سهم آمریکاییهای دارای بیمه زندگی کمتر مربوط به هزینه و بیشتر مربوط به اخلال در ایجاد ارتباط است. شرکتهای ارائهدهنده بیمه زندگی دیگر مانند گذشته با مردم ارتباط برقرار نمیکنند.
نویسنده، مقصر اصلی این اخلال ارتباطی را کاهش تعداد نمایندگان میدانی میداند. اگرچه پیشنهاد نمیشود آنها دوباره برگردند، اما شرکتهای بیمه تا حد زیادی در جایگزینی نقش حیاتیای که این نمایندگان ایفا میکردند شکست خوردهاند. سیستمهای دیجیتال تا حدی میتوانند این نقش را پر کنند، اما پذیرش در صنعت بیمه به طور نگران کنندهای کند بوده است. با توجه به همه اینها، نباید تعجبآور باشد که بسیاری از مردم در مورد نیاز به بیمه زندگی سردرگم باشند. هیچکس، به جز شاید کارفرمایانشان، با آنها صحبت نمیکند و البته که وقتی کارفرمایی بیمه زندگی را به عنوان بخشی از مزایا ارائه میدهد، احتمال بسیار زیاد این است که تنها بیمههای گروهی ارائه دهند. متاسفانه علاوه بر ارائه غرامت اندک، این بیمههای گروهی کارمندان را در زمان تغییر شغل نیز پوشش نمیدهند.
پوشش گروهی کافی نیست
البته باید خاطرنشان شود که منظور این نیست که بیمه زندگی گروهی چیز بدی است. قطعاً بهتر از هیچ است، اما مساله این است که بیمههای گروهی کلا قرار نبوده محوریت پوشش فردی داشته باشند.
اگر 40 سل پیش در آمریکا را در نظر بگیریم، اکثر مردم بیمههای انفرادی خودشان را داشتند که بیمههای گروهی ارائه شده توسط کارفرما قرار بود مکمل آن باشد. اما همزمان با کاهش تعداد افراد دارای پوشش فردی، مردم مجبور شدهاند تنها به بیمههای گروهی ارائه شده از طریق کارفرمایانشان تکیه کنند که کاملاً ناکافی برای نیازهای آنهاست. وضعیت وقتی بغرنج میشود که در نظر بگیرید مبالغ پوشش برای بیمههای گروهی با تورم همگام نشده است.
برطرف کردن شکاف
خوشبختانه راههایی برای شرکتهای بیمه وجود دارد تا با استفاده از کلانداده به عنوان بخشی از فرایند صدور، این شکاف را پر کنند. دادهها میتوانند به شرکتهای بیمه در مورد یک مشتری بالقوه اطلاعات بسیاری بدهند، مانند اینکه حقوق سالانه آنها چقدر است، چند نفر وابسته دارند، وضعیت سلامتیشان چگونه است و غیره. اگر یک شرکت بیمه بتواند تمام این دادهها را جمعآوری و به آنها دسترسی پیدا کند، نباید تشخیص سطح پوشش مورد نیاز متقاضی و تصمیمگیری اولیه در مورد قابلیت بیمهپذیری وی دشوار باشد.
از بسیاری جهات، این همان کاری است که نمایندگان میدانی در گذشته انجام میدادند: جمعآوری اطلاعات در مورد متقاضی، تعیین نیازهای خاص آنها و ارائه پوششی که این نیازها برآورده کند. زیرساخت کلانداده امروز میتواند این نقش را ایفا کند و تمام اطلاعات مورد نیاز در مورد متقاضی را از لحظه اولین تماس در اختیار نمایندگان و کارگزاران قرار دهد. علاوه بر این، از این دادهها میتوان برای تسریع کارآمد فرایند صدور استفاده کرد.
شرکتهای بیمه برای کسب این دادهها میتوانند از ارتباط با کارفرمایان شروع کنند. هر کارفرمایی باید حداقل دادههای پایه کارمندان مانند نام، آدرس و حقوق آنها را داشته باشد. از این طریق نباید سخت باشد که بقیه دادههای سلامت و مالی آنها را بتوان پیدا کرد. البته در اینجا یک توصیه لازم است: احتمالاً کارفرمایان در مورد دادن دادههای کارمندان مردد خواهند بود، با این فکر که مقررات اجازه این کار را نمیدهد. برای رفع هرگونه نگرانی، میتوان یک توافقنامه همکاری منعقد کرد. این کار، استفاده مسئولانه از دادهها را بدون نقض حریم خصوصی تضمین میکند.
امروزه مردم ارزش واقعی بیمه زندگی را درک نمیکنند و این تقصیر آنها نیست. صنعت بیمه باید حرکت کند و فعالیت بهتری را برای شناساندن بیمه زندگی انفرادی انجام دهد. بیمهگران باید با کارفرمایان همکاری کنند تا افراد اهمیت بیمه زندگی انفرادی را برای تأمین امنیت مالی اعضای خانوادهشان درک نمایند.